بهمن ماه 90 -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بهمن ماه 90 -






درباره نویسنده
بهمن ماه 90 -
مدیر وبلاگ : محمدحسین مقدسی[36]
نویسندگان وبلاگ :
محمد صالح مقدسی (@)[0]

فاطمه اسدزاده (@)[0]


سلام من الان که این وبلاگ راه می افته دو سال و نیم سن دارم پدر و مادرم برام این وبلاگ و راه انداختن که بتونند حرفهای من و اعتقاداتم و براتون بنویسند ضمن اینکه در کنارش مباحث روانشناسی و تربیتی کودکان رو هم اضافه می کنند البته اون مباحثی رو که جزء تجربیات این دو سه سال اخیره و بعضا توش موفق بودند. اونا می گن که انشاءالله این وبلاگ و سازماندهی و مدیریت می کنند تا وقتی من بزرگ بشم و یاد بگیرم و بتونم خودم راهشون و ادامه بدم در ضمن آدرس وبلاگ به نام کمیل گذاشته شده چونکه یکی از اسامی هستش که پدر و مادرم به اون علاقه زیادی داشتند و حتی می خواستند اسم منو کمیل بذارند پس اینجا اسم مستعار منه و شما هم می تونید منو کمیل صدا کنید ... و همچنین اگه موضوع وبلاگ سرباز کوچک ولایت هستش دلیلش اینه که پدر و مادرم همه سعی و تلاششونو می کنند که من سربازی بشم و تا آخرین قطره خونم در راه ولایت و رهبر و امام زمانم و خاک پاک و مقدسم خدمت کنم تا انشاءالله در این راه به درجه شهادت نائل بیام اینا رو گفتم که اگه دوست داشتید سرباز خوبی برا امام زمان و رهبرتون باشید پس بیاین کمک کنید تا یه لشکر بزرگ از سربازان فدایی رهبر و امام زمانمون بسازیم منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات قشنگتون می مونم پس چشم انتظارم نگذارید ...
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
مطالب علمی در زمینه کودکان[8] . کودک شیعه[5] . از دنیای کودکان چه خبر؟[5] . کودک پاکیزه و تمیز[3] . اشعار کودکانه[2] . سرگرمی های کودکان[2] . عکس-فیلم-صوت .
آرشیو وبلاگ
1389
16/2/90
بهمن ماه 90


لینک دوستان
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
دکتر علی حاجی ستوده
به یاد تو
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بهمن ماه 90 -

آمار بازدید

کل بازدیدها : 26023

بازدیدهای امروز : 1

بازدیدهای دیروز : 8

 RSS 

   

این کلیپ ها را می تونید دانلود کنید و تماشا کنید

ببخشید اگه زیاد کیفیت نداره

فقط برای نشوندن گل لبخند روی لبای قشنگتون این شعرها رو می ذارم

http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://shahed315.persiangig.com/MOV0001A.3gp

http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://shahed315.persiangig.com/MOV0002A.3gp

http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://shahed315.persiangig.com/MOV0003A.3gp



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 5:54 عصر روز سه شنبه 90 اردیبهشت 20

عکسی در جایگاه سربازی ولایت
 
اینم یه عکس قبل از رفتن به مراسم راهپیماییه
عکس ششماهگی منه
عکس خودم کنار گلدون


نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 12:3 صبح روز شنبه 90 اردیبهشت 17

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «الولد الصّالح ریحانة من ریاحین الجنّة؛ فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است».

انسان هنگام تولد، موجودی ناتوان و نیازمند به پرستار، ولی دوست داشتنی و با یک سلسله استعدادهای مختلف است که با تولد خویش، به زندگی پدر و مادر رونقی تازه و گرمی و صفا می بخشد و ساعت ها آنان را سرگرم خود می سازد.

از همین لحظات آغازین زندگی یک کودک با پرورش جسمی و روحی او، آینده و سرنوشت او نیز رقم می خورد. کودک برای اینکه بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل یافته و دارای صفات و ملکات نیکو گردد، نیاز به یک مربی شایسته و پرهمت دارد تا استعدادها و توان مندی های او را به ثمر برساند.

مربیان طفل، از جمله پدر و مادر او، معلم و یا بزرگان او موظفند گام به گام، او را به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در کوره آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدر نسازد.

این نوشتار بر آن است تا راهکارهای تربیت دینی کودک را به مربیان طفل، یعنی پدر و مادر بیاموزد. ازاین رو، می کوشیم تا از میان رهنمودهایی که در زمینه تعلیم و تربیت دینی کودکان ارائه شده است، دو شیوه عملی مهم و اساسی را معرفی کنیم و سپس به شرح و بیان هر کدام بپردازیم. اولین راهکار، درباره راه های ایجاد شوق و رغبت در کودکان و نیز موانع آن بحث می کند.

راهکار دوم، اصل تشویق و پاداش است که از اینها به عنوان دو ابزار مؤثر برای تقویت نیروی مربی یاد می شود و به بحث درباره میل روانی بشر به تشویق و پاداش می پردازد.

تربیت کودکان از راه ایجاد میل و رغبت در آنها

هر حرکتی که از انسان سر می زند، در قالب یکی از چهار شکل زیر صورت می گیرد:

الف) حرکت غریزی که تابع غریزه است؛ مثل گنجشک که در فصل بهار لانه می سازد و اراده و عقل ندارد.

ب) حرکت انعکاسی که در واقع واکنشی است که موجود، در برابر پاره ای از تحریکات از خود نشان می دهد و در این شکل هم اراده ای لازم نیست.

ج) حرکتی است از نوع حرکات عادی که نتیجه عادت های ما محسوب می شود.

د) دسته آخر، حرکات ارادی هستند که مهم تر از سه نوع پیشین است.

ارزش کار انسان بسته به اراده اوست و بر این اساس، اگر کسی کاری انجام دهد که در آن اراده ای نداشته باشد، این کار او ارزشی ندارد، حتی می توان گفت چنین فردی، در حقیقت برده ای بیش نیست؛ زیرا آزادی عمل نداشته است. این سخن در مواردی که والدین کارهایی را بر کودکانشان تحمیل می کنند نیز صحت دارد، یعنی زمانی که ما فرزندانمان را وادار به انجام کارهایی می کنیم، در واقع او اراده ای از خود ندارد و بر آن مجبور است. اگر اجبارش کنیم نماز بخواند، تهدیدش کنیم درس بخواند، یا با اکراه شدید او را به مسجد ببریم و یا او را به خواندن قرآن مجبور سازیم، این کار نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد. ممکن است در این کار موفقیت آنی نصیبمان شود، ولی تا زمانی این کار، بدون مشکل صورت می گیرد که کودک احساس کند نیرویی برتر او را مجبور می کند و به محض اینکه حس کرد اجباری نیست، از انجام آن کار دست می کشد؛ زیرا در این حالت ها، هم به شخصیت او اهانت می شود، هم این کار را از روی بی میلی انجام می دهد. بنابراین، تهدیدها و اجبارها بر روح و روان کودکان آثار ناگواری برجای می گذارد.

مانع ایجاد رغبت

مشکل دیگر آن است که بسیاری از بزرگ ترها فقط آمرند و ناهی و فقط به کودک می گویند این کار را نکن، دروغ نگو، راست بگو و... و چون کودک می بیند که والدین خودشان در عمل برخلاف گفته خویش هستند و عامل به گفتارشان نیستند، انگیزه ای برای این کارها پیدا نمی کند. در روایت های گوناگون حتی در قرآن کریم نیز توصیه شده است که آنچه را می گویید، خودتان هم عمل کنید: «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا آنچه را می گویید، انجام نمی دهید».

امام صادق علیه السلام می فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ بکوشید به وسیله اعمالتان انسان ها را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کننده باشید».

نقل است که شخصی پسر خودش را پیش یحیی بن اکثم، قاضی القضات زمان مأمون الرشید عباسی برد و گفت: پسرم نماز نمی خواند، تربیتش کن و نصیحتش کن نماز بخواند، قاضی نصیحت کرد: جوان چرا نماز نمی خوانی، نماز فریضه دینت است، مسلمان باید نماز بخواند و از این سخن ها بسیار گفت. پسر گفت: من نماز می خوانم، پدرم دروغ می گوید. پدر به قاضی گفت: نخیر، من دلیل دارم که نماز نمی خواند، ایشان حمد و سوره هم بلد نیست. پسر گفت نخیر حمد و سوره را هم بلدم. پدر گفت: سؤال کن قاضی، بپرس ببین حمد و سوره را می تواند بخواند یا نه؟ که پسر شروع کرد به خواندن مصرع تصنیفی و گفت:

علّق القلب الربابا ما شبّ و شابا انّ حکم اللّه حق لا ارادفه الارتیاب

من در پیری و جوانی به تار و تنبور دل بستگی دارم و حکم خدا هم حق است و شکی در آن نیست.

پس پیش از آنکه قاضی حرفی زده باشد، پدر دست پاچه شد، صدا زد جناب قاضی پسر من حمد و سوره را دیروز یاد گرفته و قبلاً بلد نبوده است، پس از آن، تازه معلوم شد خود پدر هم حمد و سوره را نمی داند، ولی انتظار دارد پسرش نماز بخواند و حمد و سوره صحیحی را هم تحویل دهد.

از آنجا که خود پدر و مادر یا مربی مظهر عمل نیستند، بلکه مظهر و اهل حرفند، اجبارها و تهدیدها در تربیت کودک، معمولاً به شکست می انجامد.

سعدی داستان جالبی نقل کرده است که مردی پرطمع، پیش شاه به خضوع و کرنش پرداخت،

;یکی پرطمع پیش خوارزمشاه ;شنیدی که شد بامدادی به چاه
;چو دیدش به طاعت دو تا گشت و راست ;دگر پیش او خاک بوسید و خواست

او نزد پادشاه تعظیمی کرد، گویا در برابر خدا رکوع می کند، پس روی خاک افتاد، مثل اینکه دارد دو سجده نماز را به جا می آورد، فرزند وی که همراهش بود زبان به اعتراض گشود :

;پسر گفتش ای بابک نامجوی ;یکی مشکلی پُرسمت راست گوی
;نگفتی که قبله است سوی حجاز؟ ;چرا کردی امروز این سو نماز؟

تو همیشه می گفتی قبله به طرف حجاز است، ولی امروز به این طرف نماز خواندی.

آیا چنین پدری می تواند در تربیت فرزند خویش توفیقی به دست آورد؟ بنابراین در مسئله فعل ارادی، اگر رغبت نباشد، اجبار است، اگر شوق نباشد، تحمیل است و در این صورت شکست مربی کودک قطعی و مسلم است.

2. تشویق و پاداش

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم.

فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا مورد آمرزش خداوند قرار گیرید.

پدر و مادر یا مربی برای تربیت و اصلاح کودک، می توانند از دو ابزار مؤثر استفاده کنند؛ یکی تنبیه و دیگری تشویق و پاداش. در این گفتار، هدف ما ارزیابی پی آمدهای نیک و بد تشویق و پاداش و تعیین حدود استفاده های مربی از این دو ابزار است. بدون شک، اِعمال تنبیه و خشونت به تأثر روحی کودک می انجامد و اگر این حالت از راه صحیح و به میزان مناسب پدید آمده باشد، سبب عبرت اندوزی کودک خواهد شد و با احساس پشیمانی، به طور جدی تصمیم می گیرد دست به کاری نزند که پس از آن، تنبیه و خشونت و سرزنش به دنبال داشته باشد. همچنین تشویق و پاداش، موجب نشاط و شادی کودک می شود و در صورتی که این نشاط و شادمانی از راه صحیح و به اندازه لازم، ایجاد شده باشد، کودک با اشتیاق تمام می کوشد که همواره کارهایی را انجام دهد که معمولاً پس از آن مربی او را تشویق می کند و پاداش می دهد تا در آسمان زندگی خوش درخشد. ولی یک مربی باید توجه داشته باشد که از یک سو عقل و هوش کودک را پرورش دهد و قوه تمییز و تشخیص او را به کار گیرد تا بتواند نیک و بد را با عقل خود از هم جدا سازد و هم اینکه او را به نیکی عادت دهد و از بدی دور گرداند، به عواطف او توجه کند و با تحریک های عاطفی به مقاصد خویش برسد. پیشوای عالی قدر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمینه تربیت کودکان مسئله ای را مطرح می کند که شایسته است به عنوان ارزنده ترین برنامه تربیتی به آن توجه شود. ایشان می فرماید:

الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین فان رضیت خلائقه لاِحدی و عشرین و الّا فاضرب علی جنبه فقد اغدرت الی اللّه.

مضمون سخن پیامبر این است که کودک در هفت سال اول زندگی سرور پدر و مادر است و آنها ناگزیرند خواسته های فرزند خود را صمیمانه اجرا کنند. در هفت سال دوم زندگی، درست همچون بنده ای باید مجری اوامر باشد و از خود هیچ گونه مخالفتی ابراز ندارد و این خود، مستلزم داشتن برنامه های صحیح تربیتی والدین است. در هفت سال سوم، نه سرور است و نه بنده. او دیگر به مرحله تکامل رسیده و از نظر عقل و احساسات در آستانه استقلال برای زندگی قرار گرفته است، ازاین رو باید در خانواده همچون وزیر مشاور باشد و افراد خانواده در مسائل خانوادگی و اجتماعی و فردی از فکر و نظر او مدد بگیرند و اشتباهات و خطاهای او را دوستانه گوشزد کنند. هنگامی که به 21 سالگی رسید، در صورتی که اخلاق او شایسته و پسندیده باشد، مربی به هدف مقدس خود نایل آمده است و شیرینی لذت این موفقیت، بزرگ ترین پاداش برای او محسوب می شود. جوانی که در چنین سنی واجد صلاحیت اخلاقی و اجتماعی باشد، شایسته تشویق است.

تأمین روحی، غریزه ای که باید ارضا شود

اساسا تشویق و پاداش، به کودک رضایت خاطر می بخشد، به ویژه اگر از طرف کسانی صورت بگیرد که مورد احترام کودک هستند. با این کار، در کودک انرژی و انگیزه بیشتری برای کار و کوشش و پیشرفت پدید می آید و در او میل به ادامه فعالیت و استقامت ایجاد می شود، اگر چه بهتر است کودک را به گونه ای بار آوریم که همواره از خودش پاداش درونی دریافت کند و از دیگران انتظار کمتری برای تشویق و پاداش داشته باشد که البته چنین حالتی برای سلامت روان انسان بسیار لازم است. به عقیده روان شناسان علت بیماری بسیاری از بیماران روحی و عصبی این است که غریزه تأمین روحی آنان ارضا نشده است و آنها احساس تنهایی می کنند؛ چرا که می بینند جامعه به زندگی و افکار و علاقه های آنان توجهی ندارد. در نتیجه، نظم روحی و عصبی آنان به هم می ریزد. در صورتی که اگر غریزه تأمین روحی آنان ارضا می شد، یعنی جامعه برای افکار و رفتار و خواسته های آنان ارزش قائل می شد و نیز در صورت لزوم، آنان را تشویق و احترام می کرد، این چنین نمی شد.

رعایت اعتدال در تشویق

هرگاه بپذیریم که نیاز به خواسته شدن و تأیید دیگران و آرامش روحی، در صف غرایز انسانی قرار دارد، وظیفه مربی و اجتماع این گونه است که:

والدین در درجه اول باید فرزند را به گونه ای پرورش دهند که خود دارای شخصیتی کامل باشد، یعنی بتواند از تأیید و تأمین درونی وجودش برخوردار باشد و نیازی به پذیرش و توجه دیگران نداشته باشد، آن گونه که رهبران اسلام نیز بر آن سفارش کرده اند. ولی وظیفه اجتماع چیست؟ آیا اگر صرفا به افراد چنین روحیه ای ببخشیم که توجهی به مدح و ذم دیگران نداشته باشند و خود با انجام وظایف، به خویشتن خرسندی و نشاط بخشند، کافی است؟ آیا اجتماع باید طوری باشد که خوب و بد را یکسان ببیند؟ آیا بهتر نیست جامعه، بزرگ ترین کیفردهنده بدکاران و بهترین مشوق و پاداش دهنده همه افراد نیک و خیرخواه اجتماع باشد تا از راه تشویق و پاداش، انرژی و انگیزه فوق العاده ای به کودکان و جوانان بدهد و آنها نیز با نشاط و پایداری و اطمینان خاطر در مسیر اهداف زندگی خود گام بردارند.

خوش بختانه دستورات اسلام، در این زمینه نیز پربار است، چنان که علی علیه السلام می فرماید:

باید نیکوکار و بدکار، در نظر تو یکسان نباشد؛ زیرا روشی غیر از این، نیکوکاران را از نیکی بازمی دارد و بدکاران را به بدی تشویق می کند و هر یک از ایشان را به آنچه خود برای خود برگزیده است، پاداش یا کیفر بده.

این موضوع، در مورد تربیت دینی کودکان نیز که هدف این مقاله هست، کاملاً صدق می کند، ولی باز هم آگاهی و احتیاط مربی بسیار لازم است؛ چرا که حالات و روحیات اطفال به طور کلی با یکدیگر فرق دارند. شواهد تجربی حاکی است که با صرف نظر از همه تفاوت های فردی، سنی و هوشی، کارگرترین مشوق، ستایش است و سرزنش و انتقاد، اثری کمتر دارد.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:49 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

روش ‌هاى تربیت کودک از دیدگاه حضرت امام خمینى (ره)

 اگر بچه ‌ها را نیاورید، اذیت مى ‌شوم‌ - درباره اندیشه حضرت امام‌ ره سخن گفتن کار مشکلى است. مخصوصا در باب اندیشه و روش‌ هاى تربیتى ایشان، زیرا وسعت وجود، ظرافت فکر و اندیشه حضرت امام‌ره در بخش تربیتى افکار ایشان تجلى یافته است. اگر براى افکار امام‌ ره‌ هرمى تصور کنیم، مسائل تربیتى در قاعده و امور دیگر به طرف راس هرم قرار دارند و همه بر این قاعده و پایه متکى هستند و با روح تربیت زنده ‌اند. نظام تربیتى مورد نظر حضرت امام ‌ره متاثر از ویژگی ‌هاى انسان کامل است.
انسان کامل که مطلوب نظر دین مبین اسلام بود و جلوه‌اى از تمام صفحات حق الهى و جلوه‌ گاه نور مقدس حق تعالى است. به عقیده آن حضرت، اساس عالم بر تربیت انسان است و تربیت انسان در راس همه امور است. این مساله خود، بیش از پیش، اهمیت تربیت را می ‌نمایاند و این‌ که تربیت در راس همه امور بوده و اساس عالم برتربیت انسان است.
اندیشه‌ ها و رهنمود هاى تربیتى حضرت امام (ره) درباره تربیت کودکان، نشأت گرفته از تعالیم اسلامى و توجه به محیط فرهنگى در همین راستا قابل بررسى و تحلیل است. تاکید حضرت امام راحل بر این اصل است که فطرت انسان خوب است و این مربیان (محیط) هستند که می‌توانند بچه‌ هاى انسان یا شیطان تربیت کنند.
در اندیشه ‌هاى امام توجه داشتن به خداوند، محور فعالیت‌ هاى تربیتى است و امام با تاکید مکرر بر این امر لزوم توجه به کودک در سال ‌هاى اولیه رشد (نقش مادر) برنامه‌ریزى تربیتى براى شکل دادن به رفتار کودک، خانواده و نقش مکان‌هاى آموزشى در پرورش اعتقادات و معیارهاى ارزشى (مدرسه)، را از محورهاى اساسى تربیت دانسته‌ اند. در این مقاله براى شناخت بیشتر با اندیشه‌ هاى تربیتى حضرت امام‌ره به روش‌هاى تربیتى آن حضرت اشاره کرده ‌ایم.
تربیت از نظر امام از اهمیت فوق ‌العاده برخوردار بوده است، لذا پیوسته آن را با توجه به آثار آن گوشزد می‌ کردند و فقدان آن را به خطر بزرگ تعبیر می ‌نمودند. و می‌ فرمودند: «از خطر مغول هم بالاتر است». «انسانى که از طرف خداى تبارک و تعالى آمده براى همین تربیت بشر و براى انسان‌سازى آمده، تمام کتب انبیاء خصوصا کتاب مقدس قرآن کریم کوشش دارند چه با این که انسان را تربیت کنند، براى این‌که با تربیت انسان، عالم اصلاح می ‌شود.
آنقدر که انسان تربیت شده براى جوامع مفید است، هیچ ملائکه و هیچ موجودى آن قدر مفید نیست، اساس عالم بر تربیت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبیاء آمده‌اند براى این‌که دین عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهى بشود.» «انسان اگر درست بشود همه چیز عالم درست می‌شود.»
«علم و دانش اگر در کنار آن تربیت نباشد مضر است. تربیت کنید مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است.»
مسامحه و سهل‌انگارى در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهورى اسلامى و استقلال فرهنگى یک ملت و کشور است و باید از آن احتراز کرد. تربیت از نظر امام به قدرى اهمیت دارد که می‌فرمایند: «در صورتی‌که امر دائر باشد، بین علم و تربیت و این‌که کدام [را] رها کنیم، باید علم رها شود.»
اهداف تربیتى‌
- شکوفایى استعدادهاى بالقوه در انسان و تبدیل انسان این جهانى به موجودى الهى‌
- پرورش بعد مادى و معنوى انسان‌
- شناخت پیامبران به عنوان نخستین و آخرین پیشگامان تعلیم و تربیت انسان‌
- آگاهى از مقصد، راه و روش و برنامه تربیتى پیامبران‌
- مراتب رشد در انسان‌
- تهذیب و تزکیه نفس انسان و آگاهى از کتاب و حکمت‌
- پرورش انسانى برخوردار از توازن و هماهنگى درونى‌
- خارج کردن انسان از ظلمت گناه و تربیت آن‌
- تربیت افرادى که به طور مداوم و تا لحظه مرگ فراگیرنده باشند
- شناختن انسان‌هایى که علم و عمل و اخلاقشان نورانى باشد
- شناخت میراث فرهنگى اسلام و درک هویت اسلامى خویشتن‌
- ایجاد اعتماد و اطمینان به توانایی‌هاى خویشتن و مقابله با از خود باختگى‌
- دستیابى به استقلال فرهنگى، سیاسى و اقتصادى‌
- پرستش خداوند، ترویج اخلاق نیک و گسترش ارزش‌هاى انسانى‌
روش‌هاى تربیت در رفتار امام‌
تکریم کودکان: یکى از روش‌هاى تربیت در اسلام، که در قرآن مورد توجه است و امام(ره) به بهترین شکل آن در منزل رفتار می‌ کرده‌اند، روش تکریم به کودکان است. در مصاحبه‌هایى که با اعضاى محترم بیت معظم ایشان به عمل آمده، پیوسته این روش امام را یادآور شده‌اند. یکى از نکات این است که امام جواب نامه‌ هایى را که بچه‌ها به ایشان می‌نوشتند، با ابراز علاقه خاصى پاسخ داده‌اند.
به عنوان مثال امام در جواب نامه دانش ‌آموزان کلاس پنجم دخترانه فاطمیه این طور می ‌نویسد: فرزندان عزیزم، نامه محبت ‌آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصحیت می‌کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمى درس‌هایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامى که انسان‌ها را می‌سازد، عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضى کنید و به معلم ‌هایتان احترام زیاد بگذارید. سعى کنید براى اسلام و جمهورى اسلامى و کشورتان مفید باشید.
از خداوند تعالى، سلامت و سعادت و ترقى در علم و عمل براى شما نور چشمان آرزو می ‌کنم. سلام بر همه شماها. 29 شهر صفر 1403 روح‌الله الموسوى الخمینى‌
توجه به ذوق هنرى بچه ‌ها:
محمد حسن رحیمیان نقل می ‌کنند که یکى از دوستان همراه با خانواده، به دستبوسى حضرت امام نائل شدند. بعد از دست بوسى، به حقیر مراجعه کرد و گفت این پسرم که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی‌اش را براى تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. براى همین خیلى ناراحت شده است.
دفتر نقاشى را گرفتم و در روز بعد ضمن توضیح، خدمت امام تقدیم کردم. حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند و بویژه با روِیت پشت آن که عبارت بود از تانکى که چرخ‌هاى آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش‌آموز تشکیل داده بود و... متبسم شدند.
سپس دستور دادند براى تشویق این دانش‌آموز خردسال و همچنین طراحى آن دفتر که به وسیله امور تربیتى یکى از مناطق آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود جایزه‌اى مناسب پرداخت شود که جایزه همراه با نامه‌اى از سوى دفتر به ایشان تقدیم شد.
همچنین از قول یکى از خانواده‌هاى حضرت امام ‌ره نقل می‌شود که من وقتى خدمت امام می ‌رسیدم، سلام می‌کردم. اما ایشان سعى داشتند زودتر به من سلام کنند. وقتى ایشان سلام می‌کردند، من جواب سلام ایشان را می‌دادم خیلى مهربان و دلنشین با ما برخورد می‌کردند.
یکى از نوه‌هاى ایشان نقل می‌کند امام در خانواده علاقه زیادى به کودکان داشتند. هر گاه که من به خدمت ایشان می‌رسیدم و فرزندم را نمی‌بردم، ایشان می‌پرسیدند، چرا حسین را نیاوردی؟ می‌گفتم حسین خیلى شیطنت و بدى می‌کند، شما اذیت می‌شوید.
امام‌ره می‌فرمودند: بچه باید بدى بکند، این کار بچه‌ها بدى نیست، شما اشتباه می‌ کنید که می ‌گویید بچه بدى می‌ک ند، بچه‌ها باید این کارها را بکنند از این‌که شما بیایید و بچه‌ها را نیاورید، من اذیت می‌شوم.
به علت این برخورد حضرت امام‌ره و احترامى که به کودکان قائل می‌شوند، کودکان نسبت به ایشان شدیدا مشتاق و مأنوس بودند، به طورى که علاقه فرزند یادگار حضرت امام‌ره یعنى على آقا به امام فوق‌العاده بوده است.
بچه‌هاى خردسال معمولا به پارک، مهمانى و تفریح علاقه دارند، اما این بچه از اوان کودکى تنها دلخوشی‌اى که داشت، این بود کنار حضرت امام‌ره باشد. ملاحظه می‌کنیم شخصیتى که در همه ابعاد رشد کرده و به کارهاى خیلى عظیم سیاسى و اجتماعى اقدام می‌کند، در داخل خانه رسالت تربیتى خود را فراموش نمی‌نماید و این برخورد عاطفى و تکریم اخیر با کودکان به تعبیر یادگار امام‌ره، حجت الاسلام حاج احمد آقا خمینى، یک ذره روى مسائل اساسى و روى تصمیم‌گیری‌هاى ایشان اثر نمی‌گذاشت.
یعنى که پرداختن به کارهاى بزرگ باعث نمی‌شد ایشان کارهاى کوچک را فراموش کنند و نه این کار عاطفى کوچک باعث می‌شد در تصمیم‌گیری‌هاى کشورى خودشان متاثر و متوقف شوند.
روش مطایبه و تفریح:
مطایبه به معنى شوخى است. حضرت امام‌ره گاهى نوه‌هاى خود را سرگرم کرده و از این راه با آنها مطایبه می‌کردند و مطالب لازم را می‌آموختند. یا مشاعره مکالمه (بیان جمله‌ها و درخواست از طرف مقابل براى آغاز کردن جمله‌اى که کلمه اول آن، آخرین کلمه جمله رقیب باشد) و... از جمله تفریحات سالمى است که ایشان با نوجوانان و منسوبین به کار می‌بردند.
روش احسان در مقابل احسان:
یکى از روش‌هایى که در اسلام به آن توجه می‌شود، احسان کردن در مقابل احسان است. اگر یک بزرگ از خردسال رفتار انسانى ببیند با انجام دادن رفتار مشابه نسبت به کودک، باعث تقویت آن رفتار در کودک می‌شود. این روش از جانب حضرت امام‌ره مورد توجه بوده است.
از فرزند چهارمین شهید محراب حضرت آیت‌الله اشرفى اصفهانى نقل می‌کنند که می‌گوید: حدود 40 سال پیش که 1514 ساله بودم، روزى براى استحمام به گرمابه‌اى در قم رفته بودم، در بدو ورود مشاهده کردم یکى از آقایان که سر خود را صابون زده و روى چشمانش را نیز کف صابون پوشیده است، با دست به دنبال ظرف آب می‌گردد.
بلافاصله ظرفى را که نزدیکم بود برداشته و از خزینه پر آب ساختم و دو بار روى سر ایشان ریختم. آن مرد نورانى نگاه تشکرآمیزى به من انداخت و پرسید آیا شما هم سر خود را شسته‌اید؟ عرض کردم خیر تازه به حمام آمده‌ام. سرانجام به گوشه‌اى رفته و سر و صورت خود را صابون زدم، قبل از این‌که آب بر سر خود بریزم، ناگاه دو ظرف آب روى سرم ریخته شد. چشم خود را باز کردم دیدم آن مرد بزرگ به تلافى خدمت من با کمال بزرگوارى محبت کرده است. در خانه موضوع را به مرحوم پدرم گفتم، لکن چون او را نمی‌شناختم نتوانستم معرفى کنم.
یکى از روزهاى عید مذهبى که با پدرم به منزل علما رفتیم، ناگاه چشمم به ایشان افتاد و او را به پدرم نشان دادم. پدرم فرمود: عجب! ایشان حاج آقا روح‌الله خمینى است!
رفتار در عمل:
رفتار مربى، بیش از کلام او در افراد بویژه در کودکان تاثیر می‌کند. کودک سعى می‌کند در رفتارهاى خود از بزرگسالانى که با او در ارتباط هستند، تقلید نماید. تقلید تاثیر فوق‌العاده‌اى در تربیت دارد. نکته ظریف اینجاست که هر قدر بین بزرگسالان و کودک رابطه عاطفى قوی‌ترى حاکم باشد، این تاثیرپذیرى بیشتر است، لذا حضرت امام‌ره به رابطه مادر و کودک اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: آنقدر که بچه از مادر چیزى می‌شنود، از پدر نمی‌شنود. آنقدر که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تاثیر دارد به او منتقل می‌شود، از دیگران عملى نیست. مادران مبدا خیرات هستند و اگر خداى نخواسته مادرانى باشند که بچه‌هاى بد تربیت کنند، مبدا شرند.
این تاثیر به این علت است که علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایقش هست و هیچ علاقه‌اى بیشتر از علاقه مادرى و فرزندى نیست.
به همین نسبت پدر، معلم و مربى با رفتار خودشان متربى را تحت تاثیر قرار می‌دهند و هر قدر معلم موفق باشد در ایجاد الفت و عاطفه سالم بین خود و شاگرد، به همان نسبت در شکل دادن شخصیت شاگرد موفق‌تر خواهد شد. اگر مادر و پدر در خانه و معلم در کلاس رفتار صحیح اسلامى داشته باشند لکن در سطح جامعه رفتارها با گفتارها نخوانند، هدف‌هاى تربیتى در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها عقیم می‌مانند.
پرورش با شیوه آسان‌گیرى و جذب:
یکى از فرزندان امام می‌گوید: سن تکلیف من در تابستان بود و قم بسیار گرم بود. روزها نیز بلند بود. امام مرا به مسافرت بردند که مسافر باشم و نتوانم روزه بگیرم، ولى در طول زمستان، هفته‌اى 3 شب ما را بیدار می‌کردند براى سحرى خوردن، سحرى ما را می‌دادند و خود به نماز می‌ایستادند.
یکى از نوه‌هاى امام هم می‌گوید: خانه حاج احمدآقا بودیم، امام وارد شد. سوال کردند نماز خوانده‌اید؟ گفتیم: نه. گفت: بلند شوید بخوانید. گفتیم: تلویزیون فیلم دارد و اگر بخواهیم نماز بخوانیم باید پشت به تلویزیون کنیم.
گفت: عیب ندارد رو به تلویزیون بخوانید. گفتیم: اگر رکوع و سجود کنیم فیلم را نمی‌بینیم. گفت: بدون آنها بخوانید. فقط حمد و سوره بخوانید... امام مخصوصا این طور کردند که روحیه نماز خواندن در ما زنده بشود.
ایجاد روحیه خودباوری:
در سخنان زیادى، امام از خودباختگى در برابر غرب و شرق (روسیه آن روز) همه مردم و از جمله جوانان را برحذر داشته است و دائما تاکید نموده که «می‌توانیم یک ملت مستقل باشیم و یک ملت آزاد باشیم، پیوند به غیر نداشته باشیم و خودمان سر پاى خودمان بایستیم و کارهاى خودمان را خودمان انجام بدهیم...» آزاد باشیم، آزاد فکر کنیم، آزاد عمل کنیم.
در روزگارى که ملت ما، بویژه جوانان از هر نوع ابتکار، اختراع و نوآورى ممنوع بودند و جایى براى تحقق خودباورى و خوداتکایى نداشتند، امام، جوان‌ها را به آزادگى و استقلال روحى و فکرى متوجه کرد. اگر در وزارت آموزش و پرورش واحدى به نام «مرکز پژوهش و نوآورى دانش‌آموزان» وجود دارد، از برکات انگیزشى است که امام در جوان‌ها ایجاد کرد.
پرورش به شیوه محبت:
در سخنى امام به معلمان یادآور شده‌اند: این جوان‌ها و... پیش شما می‌آیند، اینها فرزندان شما هستند یک تربیت با محبت و همان‌طورى که فرزند خودتان را می‌خواهید تربیت بکنید.
امام با فرزندان خویش نیز چنین عمل کرده‌اند. خانم دکتر طباطبایى عروس حضرت امام ره می‌گوید: گاهى على با امام به حسینیه (جماران) می‌رفتند. من به آقا عرض می‌کردم على با شما به حسینیه نیاید... این که امام با آن عظمت در آنجا (حسینیه) بایستد و یک بچه هم در کنار ایشان باشد و همراه امام دست تکان بدهد، بد است.
ایشان فرمودند: چرا بد است؟ بچه که دلش می‌خواهد بیاید کنار من بایستد؛ بدى ندارد. بگذار بیاید و راحت باشد و هر کارى دلش می‌خواهد بکند؛ بدى ندارد.
پرورش بر مبناى فطرت:
امام با توجهى که به فطرت در خلقت انسان دارند، در تربیت نسل جوان هم می‌خواهند این منبع درونى کاویده شود و پرورش از درون جوان سرچشمه گیرد. به همین مناسبت فرموده‌اند: چنانچه این اطفال را از اول یک نحو تربیت بکنند که در آن انحراف نباشد، تربیت‌هاى مناسب با ایشان باشد... آنها را به آن راهى که فطرتشان اقتضا دارد هدایت کنند... کشور را کشور نورانى، کشور انسانى، کشور به فطرت‌الله، تربیت می‌کنند.
فطرت جوان، حق‌جویى، حق‌خواهى، دادگرى، ظلم‌ستیزى، تساوى فرصت‌ها و آزادى و آزادگى و امکان رشد براى همه استعداد‌ها را داراست. در چند سال گذشته ما شاهد حرکت عظیم نسل جوان با توجه به همین خواست هاى فطرى بودیم. امروز هم از طریق تلویزیون ملاحظه می‌کنیم در بسیارى از کشورهاى جهان در صف مبارزه با ستم و استبداد و استعمار جوانان پیشقدم هستند، در نظام آموزشى، با توجه به فطرت، کتاب‌ها و مقالات خوب و گوناگونى در چند سال اخیر نوشته شده است.
نقش خانواده در تربیت:
امام خمینی‌ره در زمینه نقش خانواده و خصوصا مادر در تعلیم و تربیت فرزندان بیانات متنوع و مبسوطى دارند که به ذکر برخى از آنها اکتفا می‌شود.
اولین مدرسه‌اى که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچه خوب تربیت می‌کند؛ چون بچه‌ها آن علاقه‌اى که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام... آرزوهایى را که دارند، خلاصه می‌شود در مادر و همه چیز را در مادر می‌بینند.
بچه‌ها از اول که در دامن مادر نباشند عقده پیدا می‌کنند و اکثر مفاسد از این عقده‌هایى است که بچه‌ها پیدا می‌کنند. تحقیقات به عمل آمده نشان می‌دهد که چنانچه خانواده در رفع مشکلات رفتارى و آموزشى کودک نقش عاملانه و فعال داشته باشد، در آن صورت اقدامات درمانى درمانگر تاثیر خواهد گذاشت.
تکرار و تلقین
در دیدگاه امام‌ره یکى از روش‌هایى که می‌توانست مفید باشد «تلقین» بود: انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته شود باید آن مسائلى که مربوط به ساختن خودش است، تلقین کند و به خودش تکرار کند. مطلبى که تاثیر در نفس و انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها، بیشتر در نفس انسانى نقش پیدا می‌کند.
از روش‌هاى معمول، در شیوه تربیت امام‌ره موضوع «تلقین و تکرار» است، همچنان‌که خود می‌فرمود: خط عقل همان اعتقاد جازم برهانى است و این حاصل برهان اگر با مجاهلات و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است...
قرآن که یک کتاب تربیتى است بخصوص در مسائل اخلاقى، به طور آشکار از این ابزار بهره می‌گیرد و مسائل مربوط به این موضوع را به تکرار و تلقین به قلب مؤمنان وارد می‌کند. این مساله گاهى در کلمات امام‌ره به صورت توصیه در به کارگیرى آن در امر خودسازى مطرح می‌شود. مثل این‌که خطاب به فرزند گرامی‌شان می‌فرمایند: ... پسرم!
چه خوب است به خود تلقین کنى و باور خود بیاورى یک واقعیت را، که مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دورتر و دورتر سازد...
گاهى اوقات خود آن حضرت با اعمال این روش به کار تربیت خلق می‌پردازد: آقایان می‌دانند، لیکن تذکر باز خوب است...
منبع: روزنامه  جام جم


نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:47 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

زندگی برای هیچ کس حتی کودک چند ساله شما همیشه بروفق مراد نیست. کودک باید این را با تمام وجودش تجربه کند. او باید بفهمد که همیشه در زندگی چیزهایی هست که او آنها را دوست ندارد و هرگز آنها را نمی خواسته، اما به هرحال اتفاق افتاده است و کاری هم نمی شود کرد. او باید بداند که غم ها و مشکلات همیشه هستند، اما نباید آنها را خیلی جدی گرفت، فقط باید اصل آن را پذیرفت
 شما باید به گونه ای رفتار کنید که کودک یاد بگیرد که چطور این غم هاو مشکلات زودگذر را فراموش کند و چیز دیگری را جایگزین آن کند. 

هرگز احساسات کودک را نادیده نگیرید و بگذارید او به راحتی احساسش را بیان کند. با کودک همدردی کنید و به او راهی پیشنهاد کنید تا غصه هایش را فراموش و یا موضوع دیگری را جایگزین آن کند.

در این مقاله به برخی از این راه ها اشاره می شود.
روز را با شادی آغاز کنید:
در برنامه های کودک، چیزهایی بگنجانید که می دانید او را خوشحال می کند. نگران نباشید، حتماً لازم نیست فلان عروسک یا ماشین گران قیمت را برای کودک بخرید تا او را شاد کنید. این شادی می تواند همراه شدن با او هنگام بازی کردن، مرتب کردن وسایل خانه با یکدیگر یا رفتن به پارک باشد. چیزی که کودک بتواند به امید آن روزش را سپری کند و به یاد آن شب خوشی را بگذراند.
 
قدردانی را به کودک یاد بدهید:
خریدن هر چه که کودک می خواهد او را خوشبخت و راضی نخواهد کرد. مطمئن باشید تنها نتیجه این عمل به بار آمدن کودکی زیاده خواه است. به او بیاموزید که برای چیزهایی که دارد سپاسگزار باشد. به کودک یاد بدهید که چطور از اسباب بازی هایش استفاده و چطور با آنها بازی کند. برای او توضیح دهید که نیازی نیست هر چه راکه دوستانش دارند، او هم داشته باشد. به کودکتان بفهمانید که برای آنچه دارد، ارزش قائل شود و حسرت آنچه را که ندارد، نخورد. 

کسب مهارتهای جدید:
به خاطر داشته باشید، لذتی که در آموختن هست، در هیچ کار دیگری نیست. وقتی کودک می آموزد چطور یک بسته راکادو کند، به چنان احساس غرور و لذتی دست می یابد که وصف ناشدنی است. کودکان دوست دارند کارهایی را که اغلب بزرگترها قادر به انجامش هستند، انجام دهند و از اینکه می بینند نسبت به همسالان خود امتیازی دارند، لذت می برند. شما می توانید این حس را با آموزش مهارت های جدید در کودک تقویت کنید. 

بی حوصلگی در کودکان:
هرگز سعی نکنید کودک بی حوصله را همیشه خودتان سرگرم کنید. کودکان باید یاد بگیرند بتوانند خودشان به تنهایی بازی کنند و سرگرم باشند. البته از او بپرسید وقتی حوصله اش سر می رود دوست دارد چه کارهایی انجام بدهد، فهرستی از این کارها را تهیه کرده و سعی کنید گاهی خلوت کودک را نیز پر کنید و با او در بازی هایش همراه شوید. 

آموزش رفتار مناسب به کودک:
کودکان اغلب دو دسته هستند: کودکانی که مستقلند و بر نفس خود تسلط دارند و کودکانی که مرتب نیاز دارند رفتارشان اصلاح شود یا نکاتی به آنها تذکر داده شود. در واقع این خود ما هستیم که با رفتارمان تعیین می کنیم که کودک چگونه باشد. پس کودکان را با احساس استقلال و مسئولیت بار بیاورید. کارهایی را که از عهده شان برمی آید به خودشان واگذار کنید، به عبارتی از آنها افرادی با اراده و مصمم بسازید. نشان دادن رفتاری درست و معقول در برابر اشتباهات کودکان نه تنها آنها را سرخورده نمی کند، بلکه به آنها اجازه خطر کردن و پذیرفتن اشتباهات را نیز خواهد داد.
کمک فکری:
وقتی که کودک شما برخی از مکعب ها را می سازد، اما برای چندمین بار برج او فرو می ریزد، از خود او بپرسید به نظرت چه کار باید بکنی که دیگر این اتفاق نیفتد؟ اگر او گفت: نمی دانم، نظر خودتان را با او در میان بگذارید، اما به او نیز فرصت فکر کردن بدهید مهم این است که به کودکتان بگویید اجازه دارد خودش در کارهایش تصمیم بگیرد و اینکه فرد بی اراده و بی قدرتی نیست. او می تواند در به دست آوردن موفقیتش با شما سهیم باشد. به کودک بیاموزید که به انتخابهایش بها و به تصمیماتش اهمیت بدهد. او از اینکه بتواند روزی بر زندگی اش تسلط داشته باشد احساس رضایت و غرور می کند. 

برای فرزند خود وقت بگذارید:
آیا تا به حال شده است که در روز چند ساعت از وقت خود را به کودکتان اختصاص دهید؟ حتماً پاسخ بسیاری از شما مثبت است، اما دقیقاً فکر کنید و ببینید آخرین باری که با کودکتان بازی کرده اید، کی بود یا آخرین باری که برای او کتاب داستان خواندید یا در کنار او برنامه مورد علاقه اش را تماشا کردید و به حرفهایش با علاقه گوش کردید و...
البته ممکن است در طول روز ساعاتی وجود داشته باشد که اعضای خانواده در کنار هم جمع شوند، اما این به معنای در کنار هم بودن نیست، چون اگر دقت کنیم، هر کدام در گوشه ای مشغول به کاری هستند و فقط در زیر یک سقف هستند.
مادر کودک را به حمام می برد، اما مرتب به او گوشزد می کند که همه کارهایش مانده است و او فرصت آب بازی ندارد. شب ها پدر برای فرزندش داستان می گوید، اما در مقابل اصرار کودک به گفتن داستانی دیگر بهانه کارهای عقب مانده اش را می آورد و برق اتاق را زود خاموش می کند. آیا شده شما برای چند لحظه این کارهای عقب مانده را فراموش و سعی کنید لحظاتی را با کودکتان بگذرانید و به حرف هایش گوش کنید؟ مطمئن باشید ایجاد سازگاری های بسیار کوچک، اما مهم در رفتار شما با کودکتان می تواند پیشرفت های بسیاری را در زندگی خانوادگی تان ایجادکند. شمامی توانید با عمل به موارد زیر تغییرات بزرگی را در رفتار خود باکودکتان احساس کنید. 

تشویق:
پسر شما در زمین بازی به دوستش اجازه می دهد تا چند لحظه سوار دوچرخه اش شود. دختر شما یک کارت تبریک قشنگ برایتان درست می کند. سعی کنید همیشه هنگامی که چنین کارهای قشنگی را از فرزندتان می بینید، او را تشویق کنید.
متأسفانه اغلب ما در تکاپوی زندگی روزمره، رفتارهای صحیح بچه ها را نادیده می گیریم، درحالی که این رفتار شاید بی اهمیت و پیش پا افتاده امروز کودکان، پایه های رفتارهای درست انسانی آنها در فردا خواهد بود و این شما هستید که باید این رفتارها را تقویت کنید.
تشویق و توجه به رفتارهای محبت آمیز فرزندتان روش مطمئنی برای کمک به اوست تا بتواند هویت پایدار و ثابتی در خویش ایجاد کند و احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد. همچنین این تشویق ها باعث می شود که کودک خوبی های دیگران را نیز فراموش نکند و همیشه سپاسگزار و قدرشناس باشد. 

هنگام عصبانیت بحث نکنید:
حتماً برای شما هم پیش آمده است که از متقاعد کردن یک کودک چهار ساله عصبانی، خسته و نا امید شده اید و هر چه به او می گویید خوردن بیسکویت قبل از شام کار درستی نیست به گوش او فرو نمی رود و حرف های شما اصلاً برای او در آن شرایط قابل درک نیست. بحث کردن با کودکی که در حالت طبیعی قرار ندارد، کاملاً بی فایده است و به جای متقاعد کردن او اوضاع خراب تر می شود. این کار شما باعث می شود که او احساس حقارت و شما نیز احساس اتلاف وقت و ناتوانی کنید.
سعی کنید در این مواقع، موقعیت را تغییر دهید اگر در یک مکان عمومی هستید به جای خلوت تری بروید. اصل قضیه، پرت کردن حواس کودک است. اگر می توانید حواس او را پرت کنید واگر نه سعی کنید خود به کار دیگری مشغول شوید. 

برای کودکتان کتاب بخوانید: 
قبل از خوابیدن فرزندتان کمی کنار او بنشینید و از کتاب های مورد علاقه اش داستانی برای او بخوانید. شاید هر شب بتوانید فقط قسمتی از یک داستان را بخوانید، این موضوع چندان مهم نیست، مهم آن است که شما از این کار لذت می برید و احساس خوبی دارید. اگر چه داستان ها به طور غیر مستقیم به بچه ها درس هایی از زندگی می دهند، اما تحقیقات نشان می دهد که آهنگ و ریتم گفتار شما هنگام خواندن کتاب، کودک را آرام و به او کمک می کند که استرس ها و نگرانی هایش را فراموش کند و بیشتر پدر و مادرها نیز از این حس آرامشی که در کودکشان ایجاد می شود لذت می برند.
 
برقراری ارتباط عاطفی باکودکان:
سعی کنید با کودکتان رابطه عاطفی و دوستانه ای برقرار کنید. او را در آغوش بکشید، موهایش را نوازش کنید و یا دستهایش را در دستانتان بگیرید. همین کارهای ساده و محبت آمیز کمک بزرگی است، بدین ترتیب شما بدون اینکه حرفی به کودک بزنید به او می فهمانید که چقدر دوستش دارید.ما اغلب فکر می کنیم تنها با بیان احساساتمان می توانیم آن را به دیگران منتقل کنیم، اما اغلب این نکته مهم را نادیده می گیریم که کلمات در مقایسه با عمل بسیار کم اهمیت است، آنچه مهم است عمل و رفتار شماست. ما اغلب فراموش می کنیم که چقدر رفتار و اعمال سرشار از مهربانی ما می تواند قدرتمند باشد و به راحتی احساس ما را به طرف مقابلمان القا کند. 

نگران نباشید:
متأسفانه اغلب والدین نگران آینده فرزندان خود هستند و براین گمانند که بهترین پدر و مادرها، آنهایی هستند که همیشه نگرانند. کودک شما برای صبحانه فقط شیرکاکائو می خورد و شما نگرانید که نکند در آینده او آدم بدغذایی شود و خوب رشد نکند، فرزندتان در بازی های خود با دوستانش معمولاً می خواهد به دیگران دستور دهد و شما نگرانید که نکند در آینده هیچ دوستی برای او باقی نماند. شما می توانید طرز تفکر خود را عوض کنید. ما هر چه نتایج منفی کاری را در نظر بگیریم، آن کارها بیشتر برایمان
 
اغلب این نکته مهم را نادیده می گیریم که کلمات در مقایسه با عمل بسیار کم اهمیت است
 
اتفاق می افتند. وقتی شما نگران عادات غذایی کودکتان هستید، مسلماً طوری واکنش نشان می دهید که کودک لج می کند و حتی غذای مورد علاقه اش را هم نمی خورد و تنش ایجاد می کند و وقتی شما فکر می کنید ممکن است فرزندتان در آینده تنها بماند، او هنگام بازی با دوستانش بیشتر احساس ریاست می کند و فقط خواست خودش را در نظر می گیرد، در نتیجه کسی با او بازی نمی کند و تنها می ماند.
به جای فکر کردن به چیزهای بد به چیزهای مثبت و خوب فکر کنید و بگذارید که زمان، مسائل را حل کند. شاید فرزند شما قبل از رفتن به مدرسه با اصرار می خواهد که لباس های رنگارنگی را که خودش انتخاب کرده، بپوشد و همیشه شما بر سر این موضوع با او بحث می کنید و در نتیجه او دیر به مدرسه می رسد، اما به جای جروبحث، آیا بهتر نیست که به خودتان بگویید ممکن است لباس فرزندتان مناسب به نظر نرسد، اما او می خواهد یاد بگیرد که خودش تصمیم بگیرد و این مسأله ارزش بسیار مهمی دارد. مهم نیست که لباس های او مناسب نیست و یا کمی دیر به مدرسه می رسد. 

ایجاد اعتماد به نفس در کودک:
آیا تا بحال فکر کرده اید که اعتماد به نفس از چه زمانی در کودک شکل می گیرد و رشد می کند؟ محققان می گویند کودک از لحظه تولد توانایی رشد و پرورش این خصیصه مهم را دارد. همزمان با رشد کودک و با آغاز فراگیری مهارت های مختلف ، اعتماد به نفس نیز در او تقویت می شود. برای رسیدن به موفقیت، کودک نیاز دارد که خودش تجربه کند و هر مهارت جدید را با وجود تمام سختی هایش به تدریج و به تنهایی فرابگیرد. اگر بیش از حد به کودک کمک کنید، آنگونه که باید از موفقیت هایش احساس رضایت نخواهد کرد. اغلب برای والدین سخت است که به کودک کمک نکنند، اما بدانید برای برداشتن هر قدم جدید، کودک باید چندین بار به زمین بیفتد و خودش به تنهایی بایستد و گام بعدی را بردارد. البته شما هم باید به طور غیر مستقیم او را کنترل کنید و در واقع محدودیت هایی برایش قائل شوید. بعضی مردم به اشتباه معتقدند که اعتماد به نفس زیاد باعث می شود که کودک لوس یا خود رای شود، برعکس کودکی که فاقد اعتماد به نفس است، احساس امنیت نمی کند. پدر و مادری که به فرزند خود عشق می ورزند، به او اجازه می دهند تا به تنهایی کارهایش را انجام دهد و کودک نیز یاد می گیرد که چگونه از عهده مسئولیت های بزرگتر برآید. به علاوه چنین کودکی احساس خوبی نسبت به خود پیدا می کند و یاد می گیرد که چگونه به دیگران اهمیت بدهد و در آینده نیز از عهده مسئولیت های بزرگتر برآید. 

ترسهای کودکان:
در زندگی لحظاتی وجود دارد که حتی مستقل ترین کودکان نیز نیاز به حمایت و تشویق والدین دارند تا بتوانند اعتماد به نفس داشته باشند و به خوبی از پس کارهایشان برآیند. مثلاً وقتی خانواده ای از جایی به جای دیگری نقل مکان می کند و کودک دوستانش را از دست می دهد و در جمع جدید و غریبی قرار می گیرد و یا وقتی دردرسی نمره کمی می گیرد، نیاز دارد که شما به او بگویید: می دانم که چقدر برایت سخت و ناراحت کننده است، اما تو قبلاً نمرات خوبی می گرفتی، پس دوباره هم می توانی این کار را بکنی. بچه ها در سنین خاصی نیاز به کمک و حمایت از طرف والدینشان برای بهبود اعتماد به نفس خود دارند. اعتماد به نفس خصیصه بسیار مهمی است که باید در وجود فرزندتان رشد و پرورش پیدا کند. کسانی که دارای این خصوصیت مهم باشند، آمادگی رویارویی با مشکلات در هر سن و هر مرحله ای از زندگی را دارند و می توانند نسبت به خودشان و کارهایشان احساس بهتری داشته باشند و قدرت ایجاد تغییر در این دنیای بزرگ را دارند. 

مخالفتهای کودکان:
کودک اغلب از طریق مخالفت کردن با بزرگترها می خواهد ببیند که قدرت در دست کیست، او، یا شما. در واقع او می خواهد محدودیت ها و آزادی هایش را بهتر بشناسد، اما شما با کمک به فرزندان می توانید میزان مقاومت کودک را تا حد زیادی کاهش دهید. او باید درک کند که خودش مسئول اعمالش است و کاملاً در کنترل شما نیست. او از خود اراده دارد و می تواند انتخاب کند. وقتی به کودک حق انتخاب می دهید، او بیشتر احساس امنیت و کنترل می کند و کمتر به شکل یک حریف به شما نگاه می کند و به مبارزه با شما می پردازد. در واقع با دادن حق انتخاب و تصمیم گیری به کودک او را خلع سلاح می کنید. وقتی به کودک دستور یا فرمان می دهید، او قدرت شما را احساس می کند، اما از این قدرت اصلاً خوشش نمی آید، پس فورا اعتراض و مخالفت می کند.
مثلاً اگر می خواهید فرزندتان برای شام سبزیجات بخورد، به او دستور ندهید، بلکه از او بپرسید بیشتر دوست دارد هویج بخورد یا پوره سیب زمینی. در واقع، وقتی او را در روند تصمیم گیری سهیم کنید، مطمئناً نتیجه بهتری خواهید گرفت.
 
به حرف کودکان گوش بدهید
یکی از راه هایی که می توانید اعتماد کودکان را جلب کنید، این است که آنها مطمئن باشند شما به آنها توجه دارید و یکی از راه های توجه داشتن به کودکان گوش کردن به حرف های آنهاست. البته این به این معنا نیست که شما مشغول انجام کارهای خودتان باشید و حرف های آنها را نیز بشنوید و کاملاً بی اعتنا باشید، بلکه منظور گوش کردن فعال است، یعنی کاملاً به حرف آنها توجه کنید، نظر خودشان را بپرسید و بعد هم نظر خودتان را بدهید. سعی کنید زمان خاصی را به فرزندتان اختصاص دهید تا او بتواند به راحتی با شما صحبت کند، بعد از گوش کردن به حرف هایش با او احساس همدردی کنید، مثلا ممکن است او احساس ترس، اندوه، شکست و یا تنهایی کند. احساس او را شناسایی و برای حل مشکلش به او کمک کنید. شما باید او را مطمئن سازید که همیشه بهترین یار و پشتیبان او خواهید بود و او هرگز تنها نخواهد ماند.
 
اجازه گرفتن را به کودکان آموزش دهید
وقتی که کودک معنی و مفهوم کلمه نه را می فهمد، قادر خواهد بود که امیال مثبتش را نیز بیان کند. مثل: من می خواهم، من نیاز دارم، این مال من است و... او همیشه کوتاه ترین و آسان ترین راه را انتخاب می کند. اگر اسباب بازی دوستش را بخواهد، فورا می رود و آن را از دوستش می گیرد، بدون اینکه از او بپرسد آیا اجازه این کار را دارد یا نه.
گام نخست برای والدین این است که ابتدا مشکل را برای کودکان مشخص و سپس راه حل آن را ارائه کنند. شاید توضیح این مساله کمی برای کودک مشکل و غیر قابل فهم باشد، اما کودکان نیاز دارند که یک سری قوانین را بیاموزند. مثلا به او بگویید در خانه باید قبل از انجام هر کاری اجازه بگیرد. کودک باید بفهمد که کارهایش عواقبی دارد که افراد دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.
سعی کنید کودک بیاموزد که احساسات دیگران را درک کند، مخصوصا وقتی مشکلی پیش می آید، به او یاد بدهید که خودش را جای دیگران بگذارد. مثلا وقتی کودک شما اسباب بازی دوستش را می گیرد، به او بگویید اگر دوستت اسباب بازی تو را می گرفت، تو چه احساسی داشتی و چه کار می کردی؟ بهتر نیست به جای این کار اول اجازه بگیری؟ به خاطر آوردن خاطرات مشابه به کودکان کمک می کند که احساس طرف مقابلشان را درک کنند. 

برای بچه ها مثال بزنید
بچه ها همیشه با مثال مسائل را بهتر می فهمند. یادآوری اشتباهات گذشته در قالب مثال آنها را در حل بسیاری از مشکلات یاری می کند. از امر کردن و دستور دادن بپرهیزید و از خود کودک بخواهید به مشکلش فکر و راه حل مناسب را پیدا کند. بچه ها می خواهند والدین به حرف هایشان گوش بدهند و این والدین هستند که به بچه ها می فهمانند چطور مشکلاتشان را خودشان حل کنند. به کودک آموزش دهید اگر او درست احساساتش را بیان کند، شما هم به حرف های او گوش خواهید داد.گاهی اوقات می توانید از طریق خواندن کتاب کودکتان را راهنمایی کنید. مثلا کتاب هایی برای او تهیه کنید که به مشکلات شما و فرزندتان اشاره دارد. بعد از خواندن کتاب، مشکلتان را با او در میان بگذارید و مثلا از او بپرسید اگر آن روز که تو و دوستت سر همین موضوع دعوایتان شده بود، تو هم اینگونه عمل می کردی، بهتر نبود؟ در واقع، او با رسیدن به راه حل های جدید برای مشکلات مشابه و تکراری، سعی می کند واکنش مناسب تری در موقعیت های خاص نشان بدهد و روابط اجتماعی اش را به تدریج بهبود می بخشد. 

می توانید اشتباه کنید:
هر کودک جدا از آنکه متفاوت و منحصر به فرد است مشکلات خاص خودش را نیز دارد. همه بچه ها اشتباه می کنند و این کاملاً طبیعی است. وقتی پدر و مادر از فرزندشان انتظار کامل بودن دارند، این فرزندان احساس ناشایستگی می کنند و خود را از رسیدن به موقعیتی که پدر و مادرشان انتظار دارند ناتوان می بینند.
پدر و مادر باید پیوسته معیارهای خود را با توجه به توانمندی های فرزندانشان مورد تجدید نظر قرار دهند. توانایی های کودکان در سنین مختلف تغییر می کند. هر کودک توانایی های خاص خود را دارد. ممکن است کودک شما در زمینه ای ضعیف باشد و به همین دلیل باید در این زمینه به خصوص به او کمک کنید. کودکان هرگز نباید این پیام را دریافت کنند که چون مرتکب اشتباه شده اند، بد و مقصر هستند.
وقتی به فرزندانمان پیام منفی مخابره می کنیم از آنها موجوداتی ضعیف و ناتوان می سازیم و به آنها احساس بی ارزش بودن می دهیم. بدین ترتیب آنها اعتماد به نفس شان را از دست می دهند و انگیزه ای برای رسیدن به موفقیت های بعدی نیز نخواهند داشت.


نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:43 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

یک نام مناسب برای فرزندم

 


 

یک نام مناسب برای فرزندم

موقع گذاشتن اسم روی بچه‌ها باید با دقت و رغبت به این کار پرداخت. لازم است توجه داشته باشیم که موردپسند بودن اسم توسط ما، متفاوت بودن آن، کم‌سابقه بودنش یا بی‌معنایی اسم الزاما نمی‌تواند به سود کودک تمام شود. علاوه ‌براین گاه معنای اسمی هم که برای کودک برمی‌گزینیم می‌تواند نتایج منفی‌ای در آینده او بر جابگذارد؛ هرچند ممکن است وی آخرسر با اسمش کنار بیاید یا  والدین از صداکردن او با آن نام احساس خوشایندی داشته باشند. فشارهایی را هم مجسم کنیم که یک کودک ممکن است به خاطر اسمش متحمل شود.


 

پژوهشگران در تحقیقات خود نشان دادند که انتخاب اسم برای فرزندان بزرگترین چالش والدین است چرا که اسمها شخصیت انسانها را می سازند. محققان با بررسی سه هزار خانواده دریافتند که یک پنجم والدین از اسمی که برای فرزندان خود انتخاب کرده اند پشیمان هستند. همچنین در تحقیقات دیگری که محققان دانشگاه نورث وسترن در ایلینویز انجام دادند مشخص شد که انتخاب اسم بسیار مهمتر از آن چیزی است که تاکنون تصور می شد و شاید به همین دلیل است که کتابهای اسم نزد مردم از محبوبیت بالایی برخوردارند.به گفته این محققان، علم نشان می دهد که داشتن یک اسم زیبا و خوش آهنگ نه تنها احساس اطمینان فرد را افزایش می دهد بلکه موجب می شود دیگران به طور مثبت تری به وی نگاه کنند. سرپرست این تیم تحقیقاتی اظهار داشت: اینکه افراد چه کار می کنند و به چه فکر می کنند اهمیت چندانی ندارد. در واقع مغز انسان به محض شنیدن اسمی که تلفظ می شود پالسهایی را ارسال و دریافت کرده و با توجه به اسم فرد درباره وی قضاوت می کند. این دانشمند توضیح داد: "روشی که ما را با آن صدا می زنند یک نماد و یک آینه است. در واقع اسم همانند یک کارت ویزیت معرف و بیانگر شخصیت درونی ما است. آوا و معنایی که یک اسم دارد مستقیما بر روی رفتار و قضاوت دیگران نسبت به ما اثر می گذارد. آهنگ و معنای اسم یک فرد حتی بر روی تولید هورمونهای اکسیتوسین، دوپامین و اندورفین نیز اثر می گذارد. می توانیم بگویم نامی که ما را بدان می خوانند بر روی توسعه ما تاثیر می گذارد."

داشتن یک اسم زیبا و خوش آهنگ نه تنها احساس اطمینان فرد را افزایش می دهد بلکه موجب می شود دیگران به طور مثبت تری به وی نگاه کنند

 

گذاشتن نام روی فرزندگاه با دشواری‌های بسیاری توأم می‌شود؛ مثلا بعضی مواقع تداخل نام‌هایی که بزرگ‌ترها انتخاب می‌کنند، سنت‌های مربوط به گذاشتن اسامی بزرگان خانواده روی نوزادان، پیشنهادهای آشنایان و انتظارات والدین وضعیتی بغرنج پدید می‌آورد. گذاشتن نام روی نوزادی که به دنیا آمده، انتخاب کلمه‌ای است که تا پایان عمر، او را همراهی خواهد کرد پس در گزینش اسم باید با دقت و حوصله بسیار عمل کرد.

برخی‌ها بسیار پیش از آنکه بچه‌دار شوند یا حتی ازدواج کنند، نام‌هایی را برای کودک‌آینده‌شان برمی‌گزینند. چنین جمله‌ای را لابد شنیده‌اید: «اگر روزی بچه‌دار شوم، اگر پسر بود اسمش را می‌گذارم... و اگر دختر بود... .» این نام‌ها گاه اسم هنرمندی است که شیفته‌اش هستیم، بعضی وقت‌ها نام دوستی است که رابطه خیلی نزدیکی با او داریم، گاه نام یک شخصیت مهم است یا... . پاره‌ای مقاطع گذاشتن نام سیاستمدارها، قهرمانان کشور، شخصیت‌های بارز متعلق به یک دیدگاه، هنرمندان مشهور و... روی نوزادان فزونی می‌گیرد. افزایش استفاده از این نام‌ها را در یک مقطع معین به راحتی از روی مشاهده و آمار می‌شود فهمید. آنچه ذکر شد می‌تواند باورهای خانواده‌ها، نگرش‌های سیاسی، موقعیت‌های اجتماعی، قضاوت‌های عمومی یا... آنها را به شکلی زنده ترسیم کند.

گذاشتن نام پدربزرگ یا مادربزرگ روی نوزاد یکی از سنت‌های جاری است. در چنین وضعیتی خانواده‌ها معمولا می‌خواهند یاد فرد متوفی را با گذاشتن نامش روی عضو جدید خانواده زنده نگه دارند. برخی والدین نیز با گذاشتن اسم بزرگ‌ترهای در حال حیات‌شان روی نوزاد قصد دارند میزان عشق و احترام خود نسبت به آنها را نشان دهند. گذاشتن نام دوست نزدیکی که فوت کرده روی نوزاد هم یکی از رفتارهای حوزه نامگذاری است و... . آنچه ذکر شد فقط بخشی از شیوه‌های معمول نامگذاری به‌حساب می‌آید. رفتن به‌سراغ نام‌نامه‌ها یا فرهنگ‌های نام یکی دیگر از روش‌های معمول انتخاب اسم است. در این روش پدر و مادرها به بار معنایی و گوشنوازی واژه اهمیت بیشتری می‌دهند. اسامی‌ای هم هستند که در مقاطعی به «مد» بدل می‌شوند. البته معمولا علت مدشدن آنها مشخص نیست، اما می‌توان صدها فرد هم‌سن‌وسال را پیدا کرد که نام مد سال‌های تولدشان بر آنها گذاشته شده است.

 

کسانی هستند که نام مکان، شهر، کوه یا رود مورد علاقه‌خود را روی کودک گذاشته‌اند. بعضی نام‌ها مفهوم عمومی شناخته شده‌ای دارند، اما پدر و مادرها موقع گذاشتن آن روی فرزندشان مفهوم خاصی در ذهن داشته‌اند. کودکانی هستند که نام‌شان توقعات و تصورات والدین از آینده آنها را بازتاب می‌دهد. برخی زن و شوهرها با هدف نشان دادن عشق‌شان به همدیگر براساس تلفیق اسم‌های‌خود، نام تازه‌ای تولید و روی کودک می‌گذارند. در دهه‌های اخیر نام‌های قدیمی که به راحتی قابل تلفظ هستند نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. سطرهای بالا همه دلایلی نیست که منجر به گزینش نام می‌شود. در هر حال پرسش اینجاست که دلیل اهمیت اسم‌ها چیست؟

اگرچه نتایج یک پژوهش صورت گرفته در حوزه نام‌ها نارضایتی بیشتر انسان‌ها از اسم‌شان را نشان می‌دهد، اما اکثر شرکت‌کنندگان در نظرسنجی اعلام کرده‌اند به‌رغم نارضایتی از اسم، اگر حق تغییر نام‌شان را داشته باشند، ترجیح خواهند داد از این حق استفاده نکنند. آنهایی هم که تمایل به تغییر اسم داشته‌اند، کسانی بوده‌اند که به‌دلیل نوع نام‌شان متحمل فشار شده‌اند. بچه‌ها در برابر تفاوت‌ها، دقیق و بی‌ملاحظه هستند. همچنین آنها به‌خصوص در مقاطعی معین نسبت به اسامی مردانه و زنانه مرزبندی‌های خلل‌ناپذیری در ذهن دارند؛ از همین رو وقتی کودکی از یک جنس معین را می‌بینند که در نظر آنها نام جنس مخالف را بر خود دارد، دست به استهزای وی می‌زنند.

یک نام مناسب برای فرزندم

همچنین کودکانی که در نظر همسالان‌شان دارای اسامی‌ای هستند که تلفظ و معنایی غریب دارند، در معرض فشار قرار می‌گیرند. به‌نظر نمی‌رسد کودکی که مدام به‌دلیل نامش مورد تمسخر دوستان قرار گرفته احساس مثبتی از این وضعیت داشته باشد. مسئله فوق حتی پس از دوره کودکی نیز ادامه می‌یابد. اگر فرد نامی باتلفظ یا معنای دشوار داشته باشد و در هر جایی مجبور به تکرار دوباره آن شود، یا دیگران نامش را معمولا اشتباه تلفظ کنند، حس ناخوشایندی به وی دست خواهد داد. همچنین اگر فرد نامی بسیار متفاوت داشته باشد، پرسش‌هایی که همه جا درباره معنای اسمش از او می‌شود شرایطی خسته‌کننده و ملال‌آور برایش به همراه خواهد آورد.

 

کسانی که نام یکی از بزرگان یا قهرمانان را روی نوزاد می‌گذارند، بار توقعی را نیز بر دوش وی می‌نهند. آنها انتظار دارند فرزندشان به انسانی بزرگ بدل شود. زنده نگه داشتن نام اعضای متوفی فامیل هم بار دیگری است که بر دوش کودک نهاده می‌شود. نام انتخاب شده برای نوزاد توقعات والدین را نمایان می‌سازد. آنها می‌خواهند و می‌کوشند همه صفات نیکوی فرد فقید خانواده در فرزندشان متجلی شود. باید توجه داشته باشیم که قرار نیست آدم‌ها ادامه‌دهنده راه و مشی یکدیگر باشند. اگر نام کودک نماد قدرت، بی‌باکی یا قهرمانی باشد و او فاقد چنین خصایصی، ممکن است در طول سال‌های کودکی همواره در معرض سرکوفت خانواده یا دیگران قرار بگیرد. پدر و مادر شدن مسئولیتی است جدی. باید توجه داشت که ما اسم‌ها را نه برای خود که برای کودکان انتخاب می‌کنیم. نامی را برگزینیم که کودک به خاطر آن متحمل فشار نشود.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:40 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

تربیت بر مبنای دین 

 


کودک به مانند نهال نورس است. هر نهالی برا ی آنکه رشد کند به زمین خاص و مقدار معینی نور و آب و سایه و آفتاب نیازمند است. هر کودکی نیز تحت شرایط و اوضاع مناسب و با ویژگی های خاص رشد می کند هرگاه این زمینه ها فراهم گردد، وی هم چون نهالی پس از روییدن به مرحله شکوفایی می رسد، مساعدترین محیطی که باید چنین زمینه هایی را برای کودکان فراهم آورد کانون مقدس خانواده است.

 


 

 

تربیت دینی

حضرت علی (ع) فرموده است :

«بهترین ارثی که پدران می توانند برای فرزندان خویش به جای گذارند، ادب و تربیت صحیح است».  1

مسئولیت خانواده ها در تربیت فرزند از مهم ترین مسایلی است که قرآن روی آن تکیه کرده و آن را جزو یکی از ویژگی های مؤمنان راستین برشمرده است.

 

خانواده ها از ساختارهای گوناگونی تشکیل می شوند :

1. خانواده ای که به صورت شیفته برخورد می کنند معمولاً در این خانواده ها افراد تسلیم کودک هستند، کودک کمی خودخواه و خودمحور بار می آید. این نوع رفتار با کودک قابل قبول نخواهد بود. متأسفانه امروزه نیز روانشناسان به این نتیجه رسیدند که خانواده ها از این نوع هستند و همه خواسته فرزند را برآورده می کنند. گویا به جای آن که فرزند از پدر و مادر حساب ببرد، پدر و مادر از فرزندان خویش حساب می برند.

2. به صورت خانواده فعّال، با قدرت و توان حرکت می کنند. اگر خانواده فعّالیت مطلوب را داشته باشد، کودک با کمترین استعداد به بالاترین بارم رشد خود خواهد رسید و کمتر دچار اتلال حواس، پراکندگی ذهنی یا تضییع امکانات می گردد.

 

حال در این جا این سئوال در ذهن مطرح می شود و آن اینکه در تربیت فرزند فقط نقش خانواده مؤثر است؟

در جواب این سؤال می توان گفت که 70 درصد از عوامل تأثیرگذار خانواده ها هستند چون کودک است که هر حرکات از جمله راه رفتن، سخن گفتن، اعتماد به نفس، اخلاق را از خانواده یاد می گیرد و 30 درصد آن مربوط به وراثت، محیط، تغذیه می باشد. پس خانواده با سعی و تلاش خود در تربیت فرزند خود باید بکوشد.

 

بنابرآنچه که در بالا به آن اشاره شد، افراط در محبت و یا همان گوش سپردن به خواسته کودکان، سبب می شود که فرزندان لوس و عزیز دردانه بار بیایند و کار را به جایی برساند که فرزندان در آینده نتوانند بیرون از چتر حمایت والدین زندگی کنند. کودک نازپرورده چون فاقد اتکای به نفس و استقلال شخصیت است وهمیشه امید به دیگران دارد.اما چیزی که امروزه در بسیاری از خانواده ها دیده شده که خانواده ها به جای آن که تفاوت های فردی کودکان را بشناسند و آن ها را با توجّه به ذوق و استعدادشان پرورش دهند، آنان را بیشتر با فرهنگ غرب آشنا می کنند به گونه ای که فرزندان با داشتن رایانه به جای آموزش های صحیح حدود چند ساعت مشغول بازی های رایانه ای هستند.

چه کسی گفته است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است.

در کجای اسلام آمده است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است و به جای آن ها روشهای صحیح و سالمی در دسترس خانواده ها قرار می دهد که مطمئناً با به کارگیری این روش ها بدانند آن طوری که می خواهند فرزندانشان پرورش خواهند یافت.

مخلص کلام اینکه : حقوق مسلم کودک که خانواده و مربیان در برابر آن مکلف و مسئولند، برخوردار نمودن کودک از مزایای تعلیم و سوق دادن او به سوی ارزش های پاک در پرتو اهداف عالی انسان است. البته در موضوع تعلیم، جامعه، فرهنگ، مطبوعات، رسانه های گروهی و . . . نیز نقش عمده دارند. ولی پدر و مادر با نظرات مستقیم خود کودک را در مسیری هدایت کنند. آموزش از نظر اسلام انواعی دارد از جمله : آموزش قرآن، آموزش نماز، آموزش احادیث می باشد.

 حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند :

حق فرزند بر پدر و مادر اینست که قرآن را به او یاد دهند.

 

و امام باقر می فرمایند :

«ما کودکان را از پنج سالگی به نماز خواندن وادار می کنیم ولی شما از سن هفت سالگی»  2

و ورزش کردن و شرکت در کلاس های ورزشی و احترام به بزرگان

پس بکوشیم برای تربیت اسلامی فرزندان نه تربیت فرهنگ بیگانه.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:39 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

ذخایری مهم تر از نفت و طلا

 


 

 

شاید تاکنون نیازی به آموزش  فرزندپروری احساس نکرده ایم، اما هنگامی که فردی در فرزندپروری با شکست مواجه می شود، متحمل رنج و زحمت زیادی خواهد شد.فرزندپروری صرفاً حاوی یک سری تئوری  نیست، بلکه مستلزم برنامه ریزی و یادگیری از طریق عمل است.

 


 

 

کودک

برخی معتقدند که فرایند ازدواج و فرزندپروری اموری ذاتی و طبیعی اند، اگر چنین است و این امور بطور طبیعی می گذرند، چرا کودکان در خانواده ها مختلف این قدر با هم متفاوتند؟ چرا بسیاری از کودکان آزار شده و یا درک نمی شوند؟ و . ...حقیقت این است که روابط خوب والد و کودک به طور طبیعی رخ نمی دهند، ما نیاز داریم که بیاموزیم چگونه به یکدیگر عشق بورزیم و چگونه از یکدیگر مراقبت کنیم.

آمادگی برای پرورش فرزند و درک پویایی های زندگی به ما جهت اجتناب از مشکلات، قبل از بوجود آمدنشان کمک می کند. کودکان، برکت زندگی و سرمایه‏های آینده جامعه به شمار می‏آیند. آنان برای رشد و بالندگی خود، نیازها و در مفهوم دقیق‏تر حقوقی دارند که باید به درستی به آن پرداخت. با توجه به نقش بی‏بدیل خانواده در بالندگی شخصیت کودک، پیش از همه، خانواده و سپس جامعه باید این حقوق را به خوبی بشناسند و خود را مکلف به پاس‏داشت آن بدانند. این حقوق در روایات اسلامی به زیبایی تبیین شده است. در این مجال، به جنبه‏های گوناگون تربیتی کودک از نگاه روایات و توصیه‏های دینی می‏پردازیم . 

 

توصیه رهبری به مسئولان رسانه‏های گروهی

 

مقام معظم رهبری، کودک را ذخیره ارزشمند جامعه معرفی می‏کند و در مورد اهمیت وظیفه مسئولان رسانه‏های گروهی در تربیت کودک می‏فرماید: «رادیو، تلویزیون، رسانه‏های گروهی و غیره، بایستی بدانند و بفهمند که چه کاری با مغز، دل و احساس لطیف کودک انجام می‏گیرد. وقتی کودک برنامه‏های تلویزیونی را می‏بیند، اثر آن امروز و فردا مشخص نخواهد شد، بلکه اثرش در جذب‏ها، دفع‏ها، احساسات، خداجویی‏ها، خداخواهی‏ها یا خدانخواهی‏ها نشان داده خواهد شد.” ایشان همچنین مسئولان را به بازتاب دادن سیره اولیای دین توجه می‏دهد.

 

سفارش سقراط به تربیت فرزند

 

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگ‏ترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ وی پاسخ داد: بزرگ‏ترین آرزوی من این است که به بالاترین مکانی در آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم که: ای رفقا! چرا با این حرص و ولع، بهترین و عزیزترین سال‏های عمر خود را به گردآوری ثروت و عبادت طلا می‏گذرانید، در حالی که آن‏گونه که شاید و باید، در تعلیم و تربیت فرزندانتان که مجبور هستید روزی ثروت خود را برای آنان باقی گذارید، همت نمی‏گمارید؟

 

یکی از راه‏های شخصیت دادن به کودکان، بازی کردن والدین با آنهاست. این کار اندکی از وقت والدین را می‏گیرد، ولی آثار بسیار نیکویی دارد. بازی با کودک می‏تواند به شکل محبت کردن و شعر خواندن برای او باشد

 

مقدس اردبیلی و تربیت مادر

 

مقدس اردبیلی، فقیه وارسته و محققی فرزانه و اسوه درایت و قداست بود. آن روز که مقدس اردبیلی از نجف به اردبیل سفر کرده بود، مردم از گوشه و کنار به دیدار او آمده بودند. وقتی مادر مقدس در مجلس حضور یافت، همگی به آن بانوی بزرگوار تبریک گفتند و از او پرسیدند که راز پیشرفت و مقامات عالی و معنوی فرزندش چه بود؟ مادر مقدس پس از حمد الهی در مورد تربیت او گفت: من هرگز لقمه شبهه‏ناک نخورده‏ام و قبل از شیر دادن او، وضو می‏گرفتم و ابدا به نامحرم نظر نمی‏انداختم و در تربیت کودک، بعد از باز گرفتنش از شیر می‏کوشیدم و نظافت و طهارت او را رعایت می‏کردم و با بچه‏های خوب او را می‏نشاندم.

 

والدین، هم‏بازی کودکان

 

یکی از راه‏های شخصیت دادن به کودکان، بازی کردن والدین با آنهاست. این کار اندکی از وقت والدین را می‏گیرد، ولی آثار بسیار نیکویی دارد. بازی با کودک می‏تواند به شکل محبت کردن و شعر خواندن برای او باشد. نقل است که حضرت زهرا علیهاالسلام ، امام حسن علیه‏السلام را در کودکی بالا و پایین می‏انداخت و با او بازی می‏کرد و با زبان شعر می‏فرمود: «حسن جان! مانند پدرت باش و حق را از بند اسارت به درآور.” همچنین سیره زندگانی پیامبر اسلام، از هم‏بازی شدن ایشان با کودکان خبر می‏دهد. در تاریخ آمده است که روزی حسین علیه‏السلام در کوچه سرگرم بازی بود که پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و یاران از آنجا می‏گذشتند. حضرت از ایشان جدا شد و در حالی که به سوی فرزندش گام برمی‏داشت، دستانش را گشود تا او را در آغوش بگیرد. کودک خنده‏کنان این سو و آن سو می‏گریخت و رسول‏اللّه‏ نیز خندان از پی او می‏دوید. سرانجام ایشان، حسین علیه‏السلام را گرفت و بوسید.

کودک

عدم پرورش افراطی فرزندان

 

 این سبک فرزند پروری شامل ثبت نام کودک در تعداد زیادی از فعالیتهای فوق برنامه، آموزشی ، ورزشی و مؤسسات اجتماعی است. کودکان نیاز به زمان و فضایی برای خلاقیت، فکرکردن و کشف اشیاء توسط خود دارند. فرزندپروری افراطی ممکن است به اعتماد بنفس کودک آسیب برساند، احتمالاً باعث ایجاد و گسترش افسردگی و سوء مصرف مواد شود.

 

انتخاب نام‏های نیک

 

پیامبر اسلام می‏فرماید: «نخستین هدیه‏ای که هر یک از شما به فرزندش می‏بخشد، نام خوب است. پس بهترین نام را برای فرزند خود انتخاب کنید.” در دامنه گسترده نام‏های نیکوی جهان، برخی نام‏ها، یادآور انسان‏های شایسته و مقرب درگاه الهی‏اند. نام پیامبران الهی و امامان علیهم‏السلام از این جمله‏اند و بسیاری از مردم از سر محبت و ارادتی که به آن بزرگواران دارند، این نام‏ها را برای فرزندان خویش برمی‏گزینند تا بذر محبت دوستان خدا را در دل فرزندانشان بکارند و راه درست زندگی را به آنان بنمایانند. وجود این نام‏های زیبا، مایه برکت اهل خانواده است.

 

کودک و برنامه‏های تلویزیونی

 

 کودکان خیلی بیشتر از بزرگ‏ترها تحت تأثیر فیلم‏ها و برنامه‏های تلویزیونی قرار می‏گیرند. پیامی که از راه برنامه تلویزیونی به کودک ارائه می‏شود، در فکر و روح آنها به خوبی نقش می‏بندد. این نقش بسته به ویژگی برنامه‏های تلویزیونی، می‏تواند مثبت یا منفی باشد. از یک طرف، خشک‏ترین مفاهیم در قالب برنامه‏های جذاب برای بچه‏ها قابل فهم و پذیرش می‏شود و از سوی دیگر، برنامه‏هایی که مانع آشنایی کودک با دنیای واقعیت‏ها شود و مانند کارتون‏های تخیلی، با قهرمان‏های افسانه‏ای و قدرت‏های جادویی، او را در دنیای غیرواقعی غرق کند، برای کودک زیان‏بار است.  خشونت، ماجراجویی و هیجان‏های کاذب اگر صورت افراطی و پرحجمی در برنامه‏های تلویزیونی داشته باشد، در تکوین شخصیت کودک، اثر منفی می‏گذارد و در دوران پس از بلوغ، ناهنجاری‏های روانی خطرناک در وی ایجاد می‏کند. بنابراین، بزرگ‏ترین محبت پدر و مادر در حق فرزندانشان این است که بر کودکان هنگام تماشای تلویزیون نظارت داشته باشند.

 

عدم انتقال استرسهای ناشی از محل کار به خانه و خانواده

 

وقتی که والدین در محیط کار با انواع استرس روبرو باشند ممکن است این استرس به زندگی خانوادگی آنها انتقال یابد و نهایتاً آنها بیشتر مستعد بحث و مجادله با فرزندان خود بوده و کمتر قادر به تحمل رفتارهای نامناسب از طرف آنها باشند. این مسئله ممکن است اثر سوئی بر روی عزت نفس کودک داشته باشد. ضروریست که نسبت به شناسایی عوامل استرس زا در مورد خود اقدام نموده و به نیازهای بهداشت روان خود توجه کنیم.

 

کودکی که از محبت پدر و مادر محروم مانده یا درست اشباع نشده است، در خود احساس حقارت، کمبود و محرومیت می‏کند و برای هر گونه انحرافی آمادگی دارد

 

میانه‏روی در محبت

 

کودکان امروز به دلیل توجه افراطی والدین و رفاه نسبی موجود، رفته رفته به انسان‏هایی نازپرورده و از خودراضی تبدیل می‏شوند. دامنه توجه برخی والدین به کودکان به اندازه‏ای بالاست که گویی آنها کودکان خود هستند، در حالی که زیاده‏روی در محبت همانند محبت کم، برای کودک ضرر دارد و ریشه امید و نشاط و حیات را در وجود او می‏خشکاند. تعادل و توازن در مهرورزی، عامل بالندگی و رشد است. آنچه در دین سفارش شده، رعایت میانه‏روی است. نتیجه افراط در محبت، پرتوقع بار آمدن کودک، جوانه زدن ریشه‏های خودپسندی و سرکشی کردن کودکان در برابر حقیقت است. امام باقر علیه‏السلام این نوع تربیت را بدترین نوع تربیت می‏شمارد و پدرانی را که این‏گونه تربیت می‏کنند، نکوهش می‏کند و می‏فرماید: «بدترین پدران کسی است که در نیکی به فرزند خود زیاده‏روی می‏کند. تاریخ یعقوبی، ج2، ص320” آزاد گذاشتن فرزند به این معنا که هر کاری دلش می‏خواهد بتواند انجام دهد، این تصور را در ذهن کودک ایجاد می‏کند که جهان، تحت فرماندهی اوست. او که اطرافیان را به دیده تحقیر می‏نگرد، خود، به کودکی نامسئول، خودخواه و پرخاشگر تبدیل می‏شود. از این رو، به والدین سفارش می‏شود رفتار منطقی و معقولی با فرزند خود داشته باشند و از افراط و تفریط در محبت بپرهیزند.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:38 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

تاثیر جنسیت در نحوه ی تربیت

 


در جوامعی که ادعای برابری زن‌ها ومردها را دارند،کودکان پذیرای نقش‌های جنسیتی کاملا برابر می‌شوند و در جوامعی که باورها و تعصبات جنسیتی حکم فرماست، کودکان نیز به نوعی پذیرای نقش‌های جنسیتی متعصبانه و نابرابر می‌شوند و به همین ترتیب و با گسترش این عوامل، در دوران جوانی افکار و رفتار آنها به شدت متاثر از این گرایشات  جنسیتی خواهد بود. این رفتارها ابتدا در خانه و سپس توسط دوستان، مدرسه، برنامه‌های تلویزیونی و... شکل گرفته و تقویت می‌شوند.


 

کودک

والدین با انتقال باورهای تبعیض‌آمیز جنسیتی، خواسته و ناخواسته در شکل‌گیری این رفتارها در کودکان نقش بسزایی دارند. با توجه به این تاثیرات، محدود نکردن کودکان به نقش‌های جنسیتی خاص و سوق دادن آنها به هر دو سو مفید است به شرطی که به کلی منکر تفاوت‌ها نشویم.

کودکان از سنین پایین، با معنای دختر بودن و پسر بودن در جامعه امروزی آشنا می‌شوند؛ آنها در متن جامعه، از میان کلیه رفتارهای آشکار و اشاره‌های نهان، تفاوت‌های جنسیتی را تجربه می‌کنند. تربیتی صحیح است که کودک در حالی پا به سن نوجوانی بگذارد که هم به نقش‌های جنسیتی خود واقف است و هم از کلیشه‌‌های غلط و تعصب‌آمیز به دور است مانند اینکه پسران از دختران در ریاضیات برتر هستند یا این عقیده که تنها زنان قادر به پرورش کودکان هستند. با رشد سنی، این باورها نیز در افراد تقویت شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. چگونگی تعامل والدین با کودکان نقش بسزایی در احتراز از شکل‌گیری برخی از این باورهای غلط دارد.

دین مبین اسلام نیز، دستور العمل های تربیتی ویژه ای برای دخترها و پسر ها دارد و در برخی موارد به صراحت به دلایلی که اکنون توسط علم دقت و کمال آن ثابت شده است نکات ظریفی را به والدین تذکر داده است که توجه به دختران یکی از این نکات است. فرزند دختر در فرهنگ دینی اسلام همواره مورد توجه بوده است و با تاکید از والدین خواسته شده است رفتار بامحبت تری نسبت به پسران با دخترها داشته باشند. اسلام شدیداً سنت جاهلی اکراه از دختر داشتن را رد می‏کند .

رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله) در این‏باره می‏فرماید:

نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّیَاتٌ؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت‏رسانی، یار و غمخوار [اعضای خانواده]، بابرکت و پاکیزه کننده در خانواده برای پدر و مادر . (1)

 

آنچه که یک دختر بچه بدان نیازمند است

 

 

اعتماد به نفس

 

 

امام صادق (علیه‏السلام) فرمود:

 

البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما یُثَابُ عَلَی الحَسَنَاتِ و یُسألُ عَنِ النِعمَةِ؛ دختران نیکی و پسران نعمت‏اند و همانا بر نیکی‏ها پاداش داده و از نعمت‏ها سؤال می‏شود. (2)

اسلام با در نظر داشتن روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخی از رفتارهای خانوادگی مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند. همچنین، با تشویق و تحسین به موقع، خصوصیات خوب را در او گسترش دهید. «تو خیلی شجاع هستی که به تنهایی از پله‌ها بالا رفتی!» بگذارید متوجه شود که شما به او اعتماد کامل دارید و او را دختری باهوش و لایق می‌دانید.

غرور و استغنا

 

احساس شایستگی و لیاقت را در کودک خود ایجاد کنید؛ اجازه دهید هر آنچه را می‌تواند به تنهایی انجام دهد. به طور مثال: گرفتن فنجان آبمیوه، شانه کردن موها یا ساختن برخی از مکعب‌های پلاستیکی بدون کمک دیگران. شما تنها با تذکراتی جزیی یا با فراهم کردن وسایل مورد نیاز(مثل چهارپایه برای دسترسی به سینک) او را در به انجام رساندن کارها یاری کنید.

 

آمادگی جسمانی

 

با او به انجام بازی‌هایی بپردازید که نیاز به فعالیت‌های فیزیکی دارند به طور مثال گرگم به هوا. تخلیه انرژی و هیجانات ناشی از بازی در زمین بازی مثل سرسره بازی یا دویدن و حتی موفقیت در پشت زدن، برای دختر بچه‌هایی که هنوز برای انجام فعالیت‌های ورزشی کوچک هستند، بسیار مفید است.

 

مهارت تصمیم‌گیری

 

به او امکان تصمیم‌گیری بدهید و شرایطی فراهم کنید تا خود را در قبال تصمیم‌گیری‌هایش مسئول بداند. انتخاب بشقاب و لیوان مخصوصش و حتی انتخاب همبازی‌هایش را بر عهده خود او بگذارید.

 

کنجکاوری

 

شرایطی فراهم کنید تا به شناخت محیط اطرافش بپردازد. در سنین کودکی، شرایط خانه را طوری ترتیب دهید که بی‌هیچ خطری در خانه رفت و آمد کند. همچنین او را با محیط‌های خارج از خانه از جمله پارک، باغ وحش، مغازه، کتاب فروشی و... آشنا سازید.

تصویر ظاهری

کودک

 

ظاهر فیزیکی را برای او پر اهمیت جلوه ندهید. سعی کنید بیشتر به تحسین او به انجام رساندن کارهایش بپردازید تا زیبایی‌اش در لباس میهمانی.

نقش‌های جنسیتی متعارف

 

ما نه می‌خواهیم و نه صحیح است که منکر تفاوت‌های جنسیتی شویم. با توجه به شرایط فرهنگی و خانوادگی‌تان وظایف و نقش‌هایی که از او در آینده انتظار خواهد رفت را به او بیاموزید. اما از تلقین اینکه چون دختر است فقط باید به فکر آشپزی و بچه‌داری باشد، خودداری کنید. بلکه در کنار تشویق او برای آموزش مهارت‌های مختلف مثل ورزش، هنر، علم و .... به او یاد دهید که زن باشد و از زن بودن و مادر بودن در وقت خود نهراسد و به بهترین نحو وظایفش را انجام دهد.

ایمان به خدا

 

دختر شما از همان کودکی باید بیاموزد تا در زندگی بهترین تکیه‌گاه، خداوند است و در مواقع مشکلات تنها نیرویی که می‌تواند کمکش کند، اوست. این احساس بهترین حامی او در زندگی خواهد بود.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:37 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

آموزش مهارت اقتصادی به فرزندان 

ضرورت آموزش مهارت های اقتصادی توسط مادر به فرزندان

 

 


 

 

 

از آنجا که زنان سهم عمده ای در خانواده دارند در جهت همراهی همه اعضای خانواده و مدیریت اقتصادی شان نیز تاثیر بسزایی دارند بنابراین ضروری در سال «جهاد اقتصادی» در آموزش مهارت های اقتصادی به فرزندان کوشاتر باشند.

 


 

 

پول

بخش مهمی از مسائل اقتصادی خانواده آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است. آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد.

بخش غیرمستقیم که مهمتر هم هست، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه و ناخواه حتماً به فرزندان منتقل می شود. مادران مدیر، قانع و صرفه جو، فرزندانی به همین گونه تربیت می کنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرف گرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل می دهند.

 

 

بنابراین اولین گام در آموزش مهارت های اقتصادی به فرزندان تصحیح عملکرد والدین است.در شیوه دوم، والدین یا مربیان به گونه ای مستقیم عمل می کنند.مثلاً درباره مسائل اقتصادی با فرزندان گفتگو می نمایند یا در هنگام خرید تذکرات لازم و آموزشهای ضروری را به آنها می دهند یا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذایی، نگهداری وسایل و...امر و نهی می کنند.

 

مادران مدیر، قانع و صرفه جو، فرزندانی به همین گونه تربیت می کنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرف گرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل می دهند.

 

 

اولین چیزی که در اقتصاد خانواده مورد توجه و بحث است نحوه مصرف از جزئی ترین اقلام مصرفی در داخل منزل گرفته مثل آب، برق، انرژی، فرآورده های سوختی، وسایل الکتریکی و ... تا تمام کالاهای مصرف خوراکی، آشامیدنی و ملزومات مورد نیاز است.

پول

در واقع در حوزه خانواده زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند.

 

همچنین زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند و در نتیجه در ایجاد تحولات اساسی و حتی در کارکردهای اقتصادی در کل کشور نقش آفرینی کنند.

 

گفتنی است تداوم آموزش در خانواده ها و جدیت نهادهای متولی در حوزه اجتماعی در راستای تحقق اهداف قانون هدفمندکردن یارانه ها موثر خواهد بود و علاوه بر نقش خانواده نمی توان از اثر گذاری صدا و سیما، رسانه ها و مطبوعات در انتقال واقعیت ها و آموزش چگونگی رفتار اقتصادی به خانواده ها غافل بود.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:36 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

   1   2      >