کودک شیعه -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



کودک شیعه -






درباره نویسنده
کودک شیعه -
مدیر وبلاگ : محمدحسین مقدسی[36]
نویسندگان وبلاگ :
محمد صالح مقدسی (@)[0]

فاطمه اسدزاده (@)[0]


سلام من الان که این وبلاگ راه می افته دو سال و نیم سن دارم پدر و مادرم برام این وبلاگ و راه انداختن که بتونند حرفهای من و اعتقاداتم و براتون بنویسند ضمن اینکه در کنارش مباحث روانشناسی و تربیتی کودکان رو هم اضافه می کنند البته اون مباحثی رو که جزء تجربیات این دو سه سال اخیره و بعضا توش موفق بودند. اونا می گن که انشاءالله این وبلاگ و سازماندهی و مدیریت می کنند تا وقتی من بزرگ بشم و یاد بگیرم و بتونم خودم راهشون و ادامه بدم در ضمن آدرس وبلاگ به نام کمیل گذاشته شده چونکه یکی از اسامی هستش که پدر و مادرم به اون علاقه زیادی داشتند و حتی می خواستند اسم منو کمیل بذارند پس اینجا اسم مستعار منه و شما هم می تونید منو کمیل صدا کنید ... و همچنین اگه موضوع وبلاگ سرباز کوچک ولایت هستش دلیلش اینه که پدر و مادرم همه سعی و تلاششونو می کنند که من سربازی بشم و تا آخرین قطره خونم در راه ولایت و رهبر و امام زمانم و خاک پاک و مقدسم خدمت کنم تا انشاءالله در این راه به درجه شهادت نائل بیام اینا رو گفتم که اگه دوست داشتید سرباز خوبی برا امام زمان و رهبرتون باشید پس بیاین کمک کنید تا یه لشکر بزرگ از سربازان فدایی رهبر و امام زمانمون بسازیم منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات قشنگتون می مونم پس چشم انتظارم نگذارید ...
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
مطالب علمی در زمینه کودکان[8] . کودک شیعه[5] . از دنیای کودکان چه خبر؟[5] . کودک پاکیزه و تمیز[3] . اشعار کودکانه[2] . سرگرمی های کودکان[2] . عکس-فیلم-صوت .
آرشیو وبلاگ
1389
16/2/90
بهمن ماه 90


لینک دوستان
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
دکتر علی حاجی ستوده
به یاد تو
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کودک شیعه -

آمار بازدید

کل بازدیدها : 26016

بازدیدهای امروز : 2

بازدیدهای دیروز : 0

 RSS 

   

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «الولد الصّالح ریحانة من ریاحین الجنّة؛ فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است».

انسان هنگام تولد، موجودی ناتوان و نیازمند به پرستار، ولی دوست داشتنی و با یک سلسله استعدادهای مختلف است که با تولد خویش، به زندگی پدر و مادر رونقی تازه و گرمی و صفا می بخشد و ساعت ها آنان را سرگرم خود می سازد.

از همین لحظات آغازین زندگی یک کودک با پرورش جسمی و روحی او، آینده و سرنوشت او نیز رقم می خورد. کودک برای اینکه بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل یافته و دارای صفات و ملکات نیکو گردد، نیاز به یک مربی شایسته و پرهمت دارد تا استعدادها و توان مندی های او را به ثمر برساند.

مربیان طفل، از جمله پدر و مادر او، معلم و یا بزرگان او موظفند گام به گام، او را به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در کوره آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدر نسازد.

این نوشتار بر آن است تا راهکارهای تربیت دینی کودک را به مربیان طفل، یعنی پدر و مادر بیاموزد. ازاین رو، می کوشیم تا از میان رهنمودهایی که در زمینه تعلیم و تربیت دینی کودکان ارائه شده است، دو شیوه عملی مهم و اساسی را معرفی کنیم و سپس به شرح و بیان هر کدام بپردازیم. اولین راهکار، درباره راه های ایجاد شوق و رغبت در کودکان و نیز موانع آن بحث می کند.

راهکار دوم، اصل تشویق و پاداش است که از اینها به عنوان دو ابزار مؤثر برای تقویت نیروی مربی یاد می شود و به بحث درباره میل روانی بشر به تشویق و پاداش می پردازد.

تربیت کودکان از راه ایجاد میل و رغبت در آنها

هر حرکتی که از انسان سر می زند، در قالب یکی از چهار شکل زیر صورت می گیرد:

الف) حرکت غریزی که تابع غریزه است؛ مثل گنجشک که در فصل بهار لانه می سازد و اراده و عقل ندارد.

ب) حرکت انعکاسی که در واقع واکنشی است که موجود، در برابر پاره ای از تحریکات از خود نشان می دهد و در این شکل هم اراده ای لازم نیست.

ج) حرکتی است از نوع حرکات عادی که نتیجه عادت های ما محسوب می شود.

د) دسته آخر، حرکات ارادی هستند که مهم تر از سه نوع پیشین است.

ارزش کار انسان بسته به اراده اوست و بر این اساس، اگر کسی کاری انجام دهد که در آن اراده ای نداشته باشد، این کار او ارزشی ندارد، حتی می توان گفت چنین فردی، در حقیقت برده ای بیش نیست؛ زیرا آزادی عمل نداشته است. این سخن در مواردی که والدین کارهایی را بر کودکانشان تحمیل می کنند نیز صحت دارد، یعنی زمانی که ما فرزندانمان را وادار به انجام کارهایی می کنیم، در واقع او اراده ای از خود ندارد و بر آن مجبور است. اگر اجبارش کنیم نماز بخواند، تهدیدش کنیم درس بخواند، یا با اکراه شدید او را به مسجد ببریم و یا او را به خواندن قرآن مجبور سازیم، این کار نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد. ممکن است در این کار موفقیت آنی نصیبمان شود، ولی تا زمانی این کار، بدون مشکل صورت می گیرد که کودک احساس کند نیرویی برتر او را مجبور می کند و به محض اینکه حس کرد اجباری نیست، از انجام آن کار دست می کشد؛ زیرا در این حالت ها، هم به شخصیت او اهانت می شود، هم این کار را از روی بی میلی انجام می دهد. بنابراین، تهدیدها و اجبارها بر روح و روان کودکان آثار ناگواری برجای می گذارد.

مانع ایجاد رغبت

مشکل دیگر آن است که بسیاری از بزرگ ترها فقط آمرند و ناهی و فقط به کودک می گویند این کار را نکن، دروغ نگو، راست بگو و... و چون کودک می بیند که والدین خودشان در عمل برخلاف گفته خویش هستند و عامل به گفتارشان نیستند، انگیزه ای برای این کارها پیدا نمی کند. در روایت های گوناگون حتی در قرآن کریم نیز توصیه شده است که آنچه را می گویید، خودتان هم عمل کنید: «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا آنچه را می گویید، انجام نمی دهید».

امام صادق علیه السلام می فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ بکوشید به وسیله اعمالتان انسان ها را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کننده باشید».

نقل است که شخصی پسر خودش را پیش یحیی بن اکثم، قاضی القضات زمان مأمون الرشید عباسی برد و گفت: پسرم نماز نمی خواند، تربیتش کن و نصیحتش کن نماز بخواند، قاضی نصیحت کرد: جوان چرا نماز نمی خوانی، نماز فریضه دینت است، مسلمان باید نماز بخواند و از این سخن ها بسیار گفت. پسر گفت: من نماز می خوانم، پدرم دروغ می گوید. پدر به قاضی گفت: نخیر، من دلیل دارم که نماز نمی خواند، ایشان حمد و سوره هم بلد نیست. پسر گفت نخیر حمد و سوره را هم بلدم. پدر گفت: سؤال کن قاضی، بپرس ببین حمد و سوره را می تواند بخواند یا نه؟ که پسر شروع کرد به خواندن مصرع تصنیفی و گفت:

علّق القلب الربابا ما شبّ و شابا انّ حکم اللّه حق لا ارادفه الارتیاب

من در پیری و جوانی به تار و تنبور دل بستگی دارم و حکم خدا هم حق است و شکی در آن نیست.

پس پیش از آنکه قاضی حرفی زده باشد، پدر دست پاچه شد، صدا زد جناب قاضی پسر من حمد و سوره را دیروز یاد گرفته و قبلاً بلد نبوده است، پس از آن، تازه معلوم شد خود پدر هم حمد و سوره را نمی داند، ولی انتظار دارد پسرش نماز بخواند و حمد و سوره صحیحی را هم تحویل دهد.

از آنجا که خود پدر و مادر یا مربی مظهر عمل نیستند، بلکه مظهر و اهل حرفند، اجبارها و تهدیدها در تربیت کودک، معمولاً به شکست می انجامد.

سعدی داستان جالبی نقل کرده است که مردی پرطمع، پیش شاه به خضوع و کرنش پرداخت،

;یکی پرطمع پیش خوارزمشاه ;شنیدی که شد بامدادی به چاه
;چو دیدش به طاعت دو تا گشت و راست ;دگر پیش او خاک بوسید و خواست

او نزد پادشاه تعظیمی کرد، گویا در برابر خدا رکوع می کند، پس روی خاک افتاد، مثل اینکه دارد دو سجده نماز را به جا می آورد، فرزند وی که همراهش بود زبان به اعتراض گشود :

;پسر گفتش ای بابک نامجوی ;یکی مشکلی پُرسمت راست گوی
;نگفتی که قبله است سوی حجاز؟ ;چرا کردی امروز این سو نماز؟

تو همیشه می گفتی قبله به طرف حجاز است، ولی امروز به این طرف نماز خواندی.

آیا چنین پدری می تواند در تربیت فرزند خویش توفیقی به دست آورد؟ بنابراین در مسئله فعل ارادی، اگر رغبت نباشد، اجبار است، اگر شوق نباشد، تحمیل است و در این صورت شکست مربی کودک قطعی و مسلم است.

2. تشویق و پاداش

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم.

فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا مورد آمرزش خداوند قرار گیرید.

پدر و مادر یا مربی برای تربیت و اصلاح کودک، می توانند از دو ابزار مؤثر استفاده کنند؛ یکی تنبیه و دیگری تشویق و پاداش. در این گفتار، هدف ما ارزیابی پی آمدهای نیک و بد تشویق و پاداش و تعیین حدود استفاده های مربی از این دو ابزار است. بدون شک، اِعمال تنبیه و خشونت به تأثر روحی کودک می انجامد و اگر این حالت از راه صحیح و به میزان مناسب پدید آمده باشد، سبب عبرت اندوزی کودک خواهد شد و با احساس پشیمانی، به طور جدی تصمیم می گیرد دست به کاری نزند که پس از آن، تنبیه و خشونت و سرزنش به دنبال داشته باشد. همچنین تشویق و پاداش، موجب نشاط و شادی کودک می شود و در صورتی که این نشاط و شادمانی از راه صحیح و به اندازه لازم، ایجاد شده باشد، کودک با اشتیاق تمام می کوشد که همواره کارهایی را انجام دهد که معمولاً پس از آن مربی او را تشویق می کند و پاداش می دهد تا در آسمان زندگی خوش درخشد. ولی یک مربی باید توجه داشته باشد که از یک سو عقل و هوش کودک را پرورش دهد و قوه تمییز و تشخیص او را به کار گیرد تا بتواند نیک و بد را با عقل خود از هم جدا سازد و هم اینکه او را به نیکی عادت دهد و از بدی دور گرداند، به عواطف او توجه کند و با تحریک های عاطفی به مقاصد خویش برسد. پیشوای عالی قدر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمینه تربیت کودکان مسئله ای را مطرح می کند که شایسته است به عنوان ارزنده ترین برنامه تربیتی به آن توجه شود. ایشان می فرماید:

الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین فان رضیت خلائقه لاِحدی و عشرین و الّا فاضرب علی جنبه فقد اغدرت الی اللّه.

مضمون سخن پیامبر این است که کودک در هفت سال اول زندگی سرور پدر و مادر است و آنها ناگزیرند خواسته های فرزند خود را صمیمانه اجرا کنند. در هفت سال دوم زندگی، درست همچون بنده ای باید مجری اوامر باشد و از خود هیچ گونه مخالفتی ابراز ندارد و این خود، مستلزم داشتن برنامه های صحیح تربیتی والدین است. در هفت سال سوم، نه سرور است و نه بنده. او دیگر به مرحله تکامل رسیده و از نظر عقل و احساسات در آستانه استقلال برای زندگی قرار گرفته است، ازاین رو باید در خانواده همچون وزیر مشاور باشد و افراد خانواده در مسائل خانوادگی و اجتماعی و فردی از فکر و نظر او مدد بگیرند و اشتباهات و خطاهای او را دوستانه گوشزد کنند. هنگامی که به 21 سالگی رسید، در صورتی که اخلاق او شایسته و پسندیده باشد، مربی به هدف مقدس خود نایل آمده است و شیرینی لذت این موفقیت، بزرگ ترین پاداش برای او محسوب می شود. جوانی که در چنین سنی واجد صلاحیت اخلاقی و اجتماعی باشد، شایسته تشویق است.

تأمین روحی، غریزه ای که باید ارضا شود

اساسا تشویق و پاداش، به کودک رضایت خاطر می بخشد، به ویژه اگر از طرف کسانی صورت بگیرد که مورد احترام کودک هستند. با این کار، در کودک انرژی و انگیزه بیشتری برای کار و کوشش و پیشرفت پدید می آید و در او میل به ادامه فعالیت و استقامت ایجاد می شود، اگر چه بهتر است کودک را به گونه ای بار آوریم که همواره از خودش پاداش درونی دریافت کند و از دیگران انتظار کمتری برای تشویق و پاداش داشته باشد که البته چنین حالتی برای سلامت روان انسان بسیار لازم است. به عقیده روان شناسان علت بیماری بسیاری از بیماران روحی و عصبی این است که غریزه تأمین روحی آنان ارضا نشده است و آنها احساس تنهایی می کنند؛ چرا که می بینند جامعه به زندگی و افکار و علاقه های آنان توجهی ندارد. در نتیجه، نظم روحی و عصبی آنان به هم می ریزد. در صورتی که اگر غریزه تأمین روحی آنان ارضا می شد، یعنی جامعه برای افکار و رفتار و خواسته های آنان ارزش قائل می شد و نیز در صورت لزوم، آنان را تشویق و احترام می کرد، این چنین نمی شد.

رعایت اعتدال در تشویق

هرگاه بپذیریم که نیاز به خواسته شدن و تأیید دیگران و آرامش روحی، در صف غرایز انسانی قرار دارد، وظیفه مربی و اجتماع این گونه است که:

والدین در درجه اول باید فرزند را به گونه ای پرورش دهند که خود دارای شخصیتی کامل باشد، یعنی بتواند از تأیید و تأمین درونی وجودش برخوردار باشد و نیازی به پذیرش و توجه دیگران نداشته باشد، آن گونه که رهبران اسلام نیز بر آن سفارش کرده اند. ولی وظیفه اجتماع چیست؟ آیا اگر صرفا به افراد چنین روحیه ای ببخشیم که توجهی به مدح و ذم دیگران نداشته باشند و خود با انجام وظایف، به خویشتن خرسندی و نشاط بخشند، کافی است؟ آیا اجتماع باید طوری باشد که خوب و بد را یکسان ببیند؟ آیا بهتر نیست جامعه، بزرگ ترین کیفردهنده بدکاران و بهترین مشوق و پاداش دهنده همه افراد نیک و خیرخواه اجتماع باشد تا از راه تشویق و پاداش، انرژی و انگیزه فوق العاده ای به کودکان و جوانان بدهد و آنها نیز با نشاط و پایداری و اطمینان خاطر در مسیر اهداف زندگی خود گام بردارند.

خوش بختانه دستورات اسلام، در این زمینه نیز پربار است، چنان که علی علیه السلام می فرماید:

باید نیکوکار و بدکار، در نظر تو یکسان نباشد؛ زیرا روشی غیر از این، نیکوکاران را از نیکی بازمی دارد و بدکاران را به بدی تشویق می کند و هر یک از ایشان را به آنچه خود برای خود برگزیده است، پاداش یا کیفر بده.

این موضوع، در مورد تربیت دینی کودکان نیز که هدف این مقاله هست، کاملاً صدق می کند، ولی باز هم آگاهی و احتیاط مربی بسیار لازم است؛ چرا که حالات و روحیات اطفال به طور کلی با یکدیگر فرق دارند. شواهد تجربی حاکی است که با صرف نظر از همه تفاوت های فردی، سنی و هوشی، کارگرترین مشوق، ستایش است و سرزنش و انتقاد، اثری کمتر دارد.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:49 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

روش ‌هاى تربیت کودک از دیدگاه حضرت امام خمینى (ره)

 اگر بچه ‌ها را نیاورید، اذیت مى ‌شوم‌ - درباره اندیشه حضرت امام‌ ره سخن گفتن کار مشکلى است. مخصوصا در باب اندیشه و روش‌ هاى تربیتى ایشان، زیرا وسعت وجود، ظرافت فکر و اندیشه حضرت امام‌ره در بخش تربیتى افکار ایشان تجلى یافته است. اگر براى افکار امام‌ ره‌ هرمى تصور کنیم، مسائل تربیتى در قاعده و امور دیگر به طرف راس هرم قرار دارند و همه بر این قاعده و پایه متکى هستند و با روح تربیت زنده ‌اند. نظام تربیتى مورد نظر حضرت امام ‌ره متاثر از ویژگی ‌هاى انسان کامل است.
انسان کامل که مطلوب نظر دین مبین اسلام بود و جلوه‌اى از تمام صفحات حق الهى و جلوه‌ گاه نور مقدس حق تعالى است. به عقیده آن حضرت، اساس عالم بر تربیت انسان است و تربیت انسان در راس همه امور است. این مساله خود، بیش از پیش، اهمیت تربیت را می ‌نمایاند و این‌ که تربیت در راس همه امور بوده و اساس عالم برتربیت انسان است.
اندیشه‌ ها و رهنمود هاى تربیتى حضرت امام (ره) درباره تربیت کودکان، نشأت گرفته از تعالیم اسلامى و توجه به محیط فرهنگى در همین راستا قابل بررسى و تحلیل است. تاکید حضرت امام راحل بر این اصل است که فطرت انسان خوب است و این مربیان (محیط) هستند که می‌توانند بچه‌ هاى انسان یا شیطان تربیت کنند.
در اندیشه ‌هاى امام توجه داشتن به خداوند، محور فعالیت‌ هاى تربیتى است و امام با تاکید مکرر بر این امر لزوم توجه به کودک در سال ‌هاى اولیه رشد (نقش مادر) برنامه‌ریزى تربیتى براى شکل دادن به رفتار کودک، خانواده و نقش مکان‌هاى آموزشى در پرورش اعتقادات و معیارهاى ارزشى (مدرسه)، را از محورهاى اساسى تربیت دانسته‌ اند. در این مقاله براى شناخت بیشتر با اندیشه‌ هاى تربیتى حضرت امام‌ره به روش‌هاى تربیتى آن حضرت اشاره کرده ‌ایم.
تربیت از نظر امام از اهمیت فوق ‌العاده برخوردار بوده است، لذا پیوسته آن را با توجه به آثار آن گوشزد می‌ کردند و فقدان آن را به خطر بزرگ تعبیر می ‌نمودند. و می‌ فرمودند: «از خطر مغول هم بالاتر است». «انسانى که از طرف خداى تبارک و تعالى آمده براى همین تربیت بشر و براى انسان‌سازى آمده، تمام کتب انبیاء خصوصا کتاب مقدس قرآن کریم کوشش دارند چه با این که انسان را تربیت کنند، براى این‌که با تربیت انسان، عالم اصلاح می ‌شود.
آنقدر که انسان تربیت شده براى جوامع مفید است، هیچ ملائکه و هیچ موجودى آن قدر مفید نیست، اساس عالم بر تربیت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبیاء آمده‌اند براى این‌که دین عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهى بشود.» «انسان اگر درست بشود همه چیز عالم درست می‌شود.»
«علم و دانش اگر در کنار آن تربیت نباشد مضر است. تربیت کنید مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است.»
مسامحه و سهل‌انگارى در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهورى اسلامى و استقلال فرهنگى یک ملت و کشور است و باید از آن احتراز کرد. تربیت از نظر امام به قدرى اهمیت دارد که می‌فرمایند: «در صورتی‌که امر دائر باشد، بین علم و تربیت و این‌که کدام [را] رها کنیم، باید علم رها شود.»
اهداف تربیتى‌
- شکوفایى استعدادهاى بالقوه در انسان و تبدیل انسان این جهانى به موجودى الهى‌
- پرورش بعد مادى و معنوى انسان‌
- شناخت پیامبران به عنوان نخستین و آخرین پیشگامان تعلیم و تربیت انسان‌
- آگاهى از مقصد، راه و روش و برنامه تربیتى پیامبران‌
- مراتب رشد در انسان‌
- تهذیب و تزکیه نفس انسان و آگاهى از کتاب و حکمت‌
- پرورش انسانى برخوردار از توازن و هماهنگى درونى‌
- خارج کردن انسان از ظلمت گناه و تربیت آن‌
- تربیت افرادى که به طور مداوم و تا لحظه مرگ فراگیرنده باشند
- شناختن انسان‌هایى که علم و عمل و اخلاقشان نورانى باشد
- شناخت میراث فرهنگى اسلام و درک هویت اسلامى خویشتن‌
- ایجاد اعتماد و اطمینان به توانایی‌هاى خویشتن و مقابله با از خود باختگى‌
- دستیابى به استقلال فرهنگى، سیاسى و اقتصادى‌
- پرستش خداوند، ترویج اخلاق نیک و گسترش ارزش‌هاى انسانى‌
روش‌هاى تربیت در رفتار امام‌
تکریم کودکان: یکى از روش‌هاى تربیت در اسلام، که در قرآن مورد توجه است و امام(ره) به بهترین شکل آن در منزل رفتار می‌ کرده‌اند، روش تکریم به کودکان است. در مصاحبه‌هایى که با اعضاى محترم بیت معظم ایشان به عمل آمده، پیوسته این روش امام را یادآور شده‌اند. یکى از نکات این است که امام جواب نامه‌ هایى را که بچه‌ها به ایشان می‌نوشتند، با ابراز علاقه خاصى پاسخ داده‌اند.
به عنوان مثال امام در جواب نامه دانش ‌آموزان کلاس پنجم دخترانه فاطمیه این طور می ‌نویسد: فرزندان عزیزم، نامه محبت ‌آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصحیت می‌کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمى درس‌هایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامى که انسان‌ها را می‌سازد، عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضى کنید و به معلم ‌هایتان احترام زیاد بگذارید. سعى کنید براى اسلام و جمهورى اسلامى و کشورتان مفید باشید.
از خداوند تعالى، سلامت و سعادت و ترقى در علم و عمل براى شما نور چشمان آرزو می ‌کنم. سلام بر همه شماها. 29 شهر صفر 1403 روح‌الله الموسوى الخمینى‌
توجه به ذوق هنرى بچه ‌ها:
محمد حسن رحیمیان نقل می ‌کنند که یکى از دوستان همراه با خانواده، به دستبوسى حضرت امام نائل شدند. بعد از دست بوسى، به حقیر مراجعه کرد و گفت این پسرم که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی‌اش را براى تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. براى همین خیلى ناراحت شده است.
دفتر نقاشى را گرفتم و در روز بعد ضمن توضیح، خدمت امام تقدیم کردم. حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند و بویژه با روِیت پشت آن که عبارت بود از تانکى که چرخ‌هاى آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش‌آموز تشکیل داده بود و... متبسم شدند.
سپس دستور دادند براى تشویق این دانش‌آموز خردسال و همچنین طراحى آن دفتر که به وسیله امور تربیتى یکى از مناطق آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود جایزه‌اى مناسب پرداخت شود که جایزه همراه با نامه‌اى از سوى دفتر به ایشان تقدیم شد.
همچنین از قول یکى از خانواده‌هاى حضرت امام ‌ره نقل می‌شود که من وقتى خدمت امام می ‌رسیدم، سلام می‌کردم. اما ایشان سعى داشتند زودتر به من سلام کنند. وقتى ایشان سلام می‌کردند، من جواب سلام ایشان را می‌دادم خیلى مهربان و دلنشین با ما برخورد می‌کردند.
یکى از نوه‌هاى ایشان نقل می‌کند امام در خانواده علاقه زیادى به کودکان داشتند. هر گاه که من به خدمت ایشان می‌رسیدم و فرزندم را نمی‌بردم، ایشان می‌پرسیدند، چرا حسین را نیاوردی؟ می‌گفتم حسین خیلى شیطنت و بدى می‌کند، شما اذیت می‌شوید.
امام‌ره می‌فرمودند: بچه باید بدى بکند، این کار بچه‌ها بدى نیست، شما اشتباه می‌ کنید که می ‌گویید بچه بدى می‌ک ند، بچه‌ها باید این کارها را بکنند از این‌که شما بیایید و بچه‌ها را نیاورید، من اذیت می‌شوم.
به علت این برخورد حضرت امام‌ره و احترامى که به کودکان قائل می‌شوند، کودکان نسبت به ایشان شدیدا مشتاق و مأنوس بودند، به طورى که علاقه فرزند یادگار حضرت امام‌ره یعنى على آقا به امام فوق‌العاده بوده است.
بچه‌هاى خردسال معمولا به پارک، مهمانى و تفریح علاقه دارند، اما این بچه از اوان کودکى تنها دلخوشی‌اى که داشت، این بود کنار حضرت امام‌ره باشد. ملاحظه می‌کنیم شخصیتى که در همه ابعاد رشد کرده و به کارهاى خیلى عظیم سیاسى و اجتماعى اقدام می‌کند، در داخل خانه رسالت تربیتى خود را فراموش نمی‌نماید و این برخورد عاطفى و تکریم اخیر با کودکان به تعبیر یادگار امام‌ره، حجت الاسلام حاج احمد آقا خمینى، یک ذره روى مسائل اساسى و روى تصمیم‌گیری‌هاى ایشان اثر نمی‌گذاشت.
یعنى که پرداختن به کارهاى بزرگ باعث نمی‌شد ایشان کارهاى کوچک را فراموش کنند و نه این کار عاطفى کوچک باعث می‌شد در تصمیم‌گیری‌هاى کشورى خودشان متاثر و متوقف شوند.
روش مطایبه و تفریح:
مطایبه به معنى شوخى است. حضرت امام‌ره گاهى نوه‌هاى خود را سرگرم کرده و از این راه با آنها مطایبه می‌کردند و مطالب لازم را می‌آموختند. یا مشاعره مکالمه (بیان جمله‌ها و درخواست از طرف مقابل براى آغاز کردن جمله‌اى که کلمه اول آن، آخرین کلمه جمله رقیب باشد) و... از جمله تفریحات سالمى است که ایشان با نوجوانان و منسوبین به کار می‌بردند.
روش احسان در مقابل احسان:
یکى از روش‌هایى که در اسلام به آن توجه می‌شود، احسان کردن در مقابل احسان است. اگر یک بزرگ از خردسال رفتار انسانى ببیند با انجام دادن رفتار مشابه نسبت به کودک، باعث تقویت آن رفتار در کودک می‌شود. این روش از جانب حضرت امام‌ره مورد توجه بوده است.
از فرزند چهارمین شهید محراب حضرت آیت‌الله اشرفى اصفهانى نقل می‌کنند که می‌گوید: حدود 40 سال پیش که 1514 ساله بودم، روزى براى استحمام به گرمابه‌اى در قم رفته بودم، در بدو ورود مشاهده کردم یکى از آقایان که سر خود را صابون زده و روى چشمانش را نیز کف صابون پوشیده است، با دست به دنبال ظرف آب می‌گردد.
بلافاصله ظرفى را که نزدیکم بود برداشته و از خزینه پر آب ساختم و دو بار روى سر ایشان ریختم. آن مرد نورانى نگاه تشکرآمیزى به من انداخت و پرسید آیا شما هم سر خود را شسته‌اید؟ عرض کردم خیر تازه به حمام آمده‌ام. سرانجام به گوشه‌اى رفته و سر و صورت خود را صابون زدم، قبل از این‌که آب بر سر خود بریزم، ناگاه دو ظرف آب روى سرم ریخته شد. چشم خود را باز کردم دیدم آن مرد بزرگ به تلافى خدمت من با کمال بزرگوارى محبت کرده است. در خانه موضوع را به مرحوم پدرم گفتم، لکن چون او را نمی‌شناختم نتوانستم معرفى کنم.
یکى از روزهاى عید مذهبى که با پدرم به منزل علما رفتیم، ناگاه چشمم به ایشان افتاد و او را به پدرم نشان دادم. پدرم فرمود: عجب! ایشان حاج آقا روح‌الله خمینى است!
رفتار در عمل:
رفتار مربى، بیش از کلام او در افراد بویژه در کودکان تاثیر می‌کند. کودک سعى می‌کند در رفتارهاى خود از بزرگسالانى که با او در ارتباط هستند، تقلید نماید. تقلید تاثیر فوق‌العاده‌اى در تربیت دارد. نکته ظریف اینجاست که هر قدر بین بزرگسالان و کودک رابطه عاطفى قوی‌ترى حاکم باشد، این تاثیرپذیرى بیشتر است، لذا حضرت امام‌ره به رابطه مادر و کودک اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: آنقدر که بچه از مادر چیزى می‌شنود، از پدر نمی‌شنود. آنقدر که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تاثیر دارد به او منتقل می‌شود، از دیگران عملى نیست. مادران مبدا خیرات هستند و اگر خداى نخواسته مادرانى باشند که بچه‌هاى بد تربیت کنند، مبدا شرند.
این تاثیر به این علت است که علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایقش هست و هیچ علاقه‌اى بیشتر از علاقه مادرى و فرزندى نیست.
به همین نسبت پدر، معلم و مربى با رفتار خودشان متربى را تحت تاثیر قرار می‌دهند و هر قدر معلم موفق باشد در ایجاد الفت و عاطفه سالم بین خود و شاگرد، به همان نسبت در شکل دادن شخصیت شاگرد موفق‌تر خواهد شد. اگر مادر و پدر در خانه و معلم در کلاس رفتار صحیح اسلامى داشته باشند لکن در سطح جامعه رفتارها با گفتارها نخوانند، هدف‌هاى تربیتى در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها عقیم می‌مانند.
پرورش با شیوه آسان‌گیرى و جذب:
یکى از فرزندان امام می‌گوید: سن تکلیف من در تابستان بود و قم بسیار گرم بود. روزها نیز بلند بود. امام مرا به مسافرت بردند که مسافر باشم و نتوانم روزه بگیرم، ولى در طول زمستان، هفته‌اى 3 شب ما را بیدار می‌کردند براى سحرى خوردن، سحرى ما را می‌دادند و خود به نماز می‌ایستادند.
یکى از نوه‌هاى امام هم می‌گوید: خانه حاج احمدآقا بودیم، امام وارد شد. سوال کردند نماز خوانده‌اید؟ گفتیم: نه. گفت: بلند شوید بخوانید. گفتیم: تلویزیون فیلم دارد و اگر بخواهیم نماز بخوانیم باید پشت به تلویزیون کنیم.
گفت: عیب ندارد رو به تلویزیون بخوانید. گفتیم: اگر رکوع و سجود کنیم فیلم را نمی‌بینیم. گفت: بدون آنها بخوانید. فقط حمد و سوره بخوانید... امام مخصوصا این طور کردند که روحیه نماز خواندن در ما زنده بشود.
ایجاد روحیه خودباوری:
در سخنان زیادى، امام از خودباختگى در برابر غرب و شرق (روسیه آن روز) همه مردم و از جمله جوانان را برحذر داشته است و دائما تاکید نموده که «می‌توانیم یک ملت مستقل باشیم و یک ملت آزاد باشیم، پیوند به غیر نداشته باشیم و خودمان سر پاى خودمان بایستیم و کارهاى خودمان را خودمان انجام بدهیم...» آزاد باشیم، آزاد فکر کنیم، آزاد عمل کنیم.
در روزگارى که ملت ما، بویژه جوانان از هر نوع ابتکار، اختراع و نوآورى ممنوع بودند و جایى براى تحقق خودباورى و خوداتکایى نداشتند، امام، جوان‌ها را به آزادگى و استقلال روحى و فکرى متوجه کرد. اگر در وزارت آموزش و پرورش واحدى به نام «مرکز پژوهش و نوآورى دانش‌آموزان» وجود دارد، از برکات انگیزشى است که امام در جوان‌ها ایجاد کرد.
پرورش به شیوه محبت:
در سخنى امام به معلمان یادآور شده‌اند: این جوان‌ها و... پیش شما می‌آیند، اینها فرزندان شما هستند یک تربیت با محبت و همان‌طورى که فرزند خودتان را می‌خواهید تربیت بکنید.
امام با فرزندان خویش نیز چنین عمل کرده‌اند. خانم دکتر طباطبایى عروس حضرت امام ره می‌گوید: گاهى على با امام به حسینیه (جماران) می‌رفتند. من به آقا عرض می‌کردم على با شما به حسینیه نیاید... این که امام با آن عظمت در آنجا (حسینیه) بایستد و یک بچه هم در کنار ایشان باشد و همراه امام دست تکان بدهد، بد است.
ایشان فرمودند: چرا بد است؟ بچه که دلش می‌خواهد بیاید کنار من بایستد؛ بدى ندارد. بگذار بیاید و راحت باشد و هر کارى دلش می‌خواهد بکند؛ بدى ندارد.
پرورش بر مبناى فطرت:
امام با توجهى که به فطرت در خلقت انسان دارند، در تربیت نسل جوان هم می‌خواهند این منبع درونى کاویده شود و پرورش از درون جوان سرچشمه گیرد. به همین مناسبت فرموده‌اند: چنانچه این اطفال را از اول یک نحو تربیت بکنند که در آن انحراف نباشد، تربیت‌هاى مناسب با ایشان باشد... آنها را به آن راهى که فطرتشان اقتضا دارد هدایت کنند... کشور را کشور نورانى، کشور انسانى، کشور به فطرت‌الله، تربیت می‌کنند.
فطرت جوان، حق‌جویى، حق‌خواهى، دادگرى، ظلم‌ستیزى، تساوى فرصت‌ها و آزادى و آزادگى و امکان رشد براى همه استعداد‌ها را داراست. در چند سال گذشته ما شاهد حرکت عظیم نسل جوان با توجه به همین خواست هاى فطرى بودیم. امروز هم از طریق تلویزیون ملاحظه می‌کنیم در بسیارى از کشورهاى جهان در صف مبارزه با ستم و استبداد و استعمار جوانان پیشقدم هستند، در نظام آموزشى، با توجه به فطرت، کتاب‌ها و مقالات خوب و گوناگونى در چند سال اخیر نوشته شده است.
نقش خانواده در تربیت:
امام خمینی‌ره در زمینه نقش خانواده و خصوصا مادر در تعلیم و تربیت فرزندان بیانات متنوع و مبسوطى دارند که به ذکر برخى از آنها اکتفا می‌شود.
اولین مدرسه‌اى که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچه خوب تربیت می‌کند؛ چون بچه‌ها آن علاقه‌اى که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام... آرزوهایى را که دارند، خلاصه می‌شود در مادر و همه چیز را در مادر می‌بینند.
بچه‌ها از اول که در دامن مادر نباشند عقده پیدا می‌کنند و اکثر مفاسد از این عقده‌هایى است که بچه‌ها پیدا می‌کنند. تحقیقات به عمل آمده نشان می‌دهد که چنانچه خانواده در رفع مشکلات رفتارى و آموزشى کودک نقش عاملانه و فعال داشته باشد، در آن صورت اقدامات درمانى درمانگر تاثیر خواهد گذاشت.
تکرار و تلقین
در دیدگاه امام‌ره یکى از روش‌هایى که می‌توانست مفید باشد «تلقین» بود: انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته شود باید آن مسائلى که مربوط به ساختن خودش است، تلقین کند و به خودش تکرار کند. مطلبى که تاثیر در نفس و انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها، بیشتر در نفس انسانى نقش پیدا می‌کند.
از روش‌هاى معمول، در شیوه تربیت امام‌ره موضوع «تلقین و تکرار» است، همچنان‌که خود می‌فرمود: خط عقل همان اعتقاد جازم برهانى است و این حاصل برهان اگر با مجاهلات و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است...
قرآن که یک کتاب تربیتى است بخصوص در مسائل اخلاقى، به طور آشکار از این ابزار بهره می‌گیرد و مسائل مربوط به این موضوع را به تکرار و تلقین به قلب مؤمنان وارد می‌کند. این مساله گاهى در کلمات امام‌ره به صورت توصیه در به کارگیرى آن در امر خودسازى مطرح می‌شود. مثل این‌که خطاب به فرزند گرامی‌شان می‌فرمایند: ... پسرم!
چه خوب است به خود تلقین کنى و باور خود بیاورى یک واقعیت را، که مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دورتر و دورتر سازد...
گاهى اوقات خود آن حضرت با اعمال این روش به کار تربیت خلق می‌پردازد: آقایان می‌دانند، لیکن تذکر باز خوب است...
منبع: روزنامه  جام جم


نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:47 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

تربیت بر مبنای دین 

 


کودک به مانند نهال نورس است. هر نهالی برا ی آنکه رشد کند به زمین خاص و مقدار معینی نور و آب و سایه و آفتاب نیازمند است. هر کودکی نیز تحت شرایط و اوضاع مناسب و با ویژگی های خاص رشد می کند هرگاه این زمینه ها فراهم گردد، وی هم چون نهالی پس از روییدن به مرحله شکوفایی می رسد، مساعدترین محیطی که باید چنین زمینه هایی را برای کودکان فراهم آورد کانون مقدس خانواده است.

 


 

 

تربیت دینی

حضرت علی (ع) فرموده است :

«بهترین ارثی که پدران می توانند برای فرزندان خویش به جای گذارند، ادب و تربیت صحیح است».  1

مسئولیت خانواده ها در تربیت فرزند از مهم ترین مسایلی است که قرآن روی آن تکیه کرده و آن را جزو یکی از ویژگی های مؤمنان راستین برشمرده است.

 

خانواده ها از ساختارهای گوناگونی تشکیل می شوند :

1. خانواده ای که به صورت شیفته برخورد می کنند معمولاً در این خانواده ها افراد تسلیم کودک هستند، کودک کمی خودخواه و خودمحور بار می آید. این نوع رفتار با کودک قابل قبول نخواهد بود. متأسفانه امروزه نیز روانشناسان به این نتیجه رسیدند که خانواده ها از این نوع هستند و همه خواسته فرزند را برآورده می کنند. گویا به جای آن که فرزند از پدر و مادر حساب ببرد، پدر و مادر از فرزندان خویش حساب می برند.

2. به صورت خانواده فعّال، با قدرت و توان حرکت می کنند. اگر خانواده فعّالیت مطلوب را داشته باشد، کودک با کمترین استعداد به بالاترین بارم رشد خود خواهد رسید و کمتر دچار اتلال حواس، پراکندگی ذهنی یا تضییع امکانات می گردد.

 

حال در این جا این سئوال در ذهن مطرح می شود و آن اینکه در تربیت فرزند فقط نقش خانواده مؤثر است؟

در جواب این سؤال می توان گفت که 70 درصد از عوامل تأثیرگذار خانواده ها هستند چون کودک است که هر حرکات از جمله راه رفتن، سخن گفتن، اعتماد به نفس، اخلاق را از خانواده یاد می گیرد و 30 درصد آن مربوط به وراثت، محیط، تغذیه می باشد. پس خانواده با سعی و تلاش خود در تربیت فرزند خود باید بکوشد.

 

بنابرآنچه که در بالا به آن اشاره شد، افراط در محبت و یا همان گوش سپردن به خواسته کودکان، سبب می شود که فرزندان لوس و عزیز دردانه بار بیایند و کار را به جایی برساند که فرزندان در آینده نتوانند بیرون از چتر حمایت والدین زندگی کنند. کودک نازپرورده چون فاقد اتکای به نفس و استقلال شخصیت است وهمیشه امید به دیگران دارد.اما چیزی که امروزه در بسیاری از خانواده ها دیده شده که خانواده ها به جای آن که تفاوت های فردی کودکان را بشناسند و آن ها را با توجّه به ذوق و استعدادشان پرورش دهند، آنان را بیشتر با فرهنگ غرب آشنا می کنند به گونه ای که فرزندان با داشتن رایانه به جای آموزش های صحیح حدود چند ساعت مشغول بازی های رایانه ای هستند.

چه کسی گفته است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است.

در کجای اسلام آمده است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است و به جای آن ها روشهای صحیح و سالمی در دسترس خانواده ها قرار می دهد که مطمئناً با به کارگیری این روش ها بدانند آن طوری که می خواهند فرزندانشان پرورش خواهند یافت.

مخلص کلام اینکه : حقوق مسلم کودک که خانواده و مربیان در برابر آن مکلف و مسئولند، برخوردار نمودن کودک از مزایای تعلیم و سوق دادن او به سوی ارزش های پاک در پرتو اهداف عالی انسان است. البته در موضوع تعلیم، جامعه، فرهنگ، مطبوعات، رسانه های گروهی و . . . نیز نقش عمده دارند. ولی پدر و مادر با نظرات مستقیم خود کودک را در مسیری هدایت کنند. آموزش از نظر اسلام انواعی دارد از جمله : آموزش قرآن، آموزش نماز، آموزش احادیث می باشد.

 حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند :

حق فرزند بر پدر و مادر اینست که قرآن را به او یاد دهند.

 

و امام باقر می فرمایند :

«ما کودکان را از پنج سالگی به نماز خواندن وادار می کنیم ولی شما از سن هفت سالگی»  2

و ورزش کردن و شرکت در کلاس های ورزشی و احترام به بزرگان

پس بکوشیم برای تربیت اسلامی فرزندان نه تربیت فرهنگ بیگانه.



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:39 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16

لالایی با صوت قرآن 

 


 

 

 

بسیارى از دانشمندان و بزرگان اندیشه وقتى از خاطرات کودکى خود مى گویند خواندن قرآن مادر یا دعاهاى او سر سجاده را از تأثیرگذارترین اتفاقات آن دوران مى دانند.نزدیکترین فرد به هر نوزاد و پیش از آن ،هر جنینى مادر اوست که هر صدایى را که او بخواهد فرزندش به آن انس مى گیرد.

 


 

 

تربیت دینی

به گفته یکى از مشاوران خانواده که متخصص گفتار درمانى نیز هست، پس از به دنیا آمدن کودک، مادر مى تواند به این روش قرآن را از طریق صورت به صورت براى نوزاد خود بخواند: دو دستش را در کنار شانه هاى نوزاد قرار داده صورتش را در برابر صورت او قرار دهد و قرآن را شمرده شمرده بخواند و به کودک نگاه کند،  این کار باعث مى شود کلمات قرآن در جان نوزاد ثبت شود.همچنین خواندن آرام قرآن هنگامى که نوزاد در آغوش مادر و در حال شیر خوردن است مى تواند او را با قرآن مأنوس کند.

 

قصه گویى و آموزش مفاهیم قرآن از طریق قصه را تاکنون موفقترین روش انس با سخن خداوند دانسته اند.مهدى قره شیخ لو، قارى بین المللى و مدرس قرآن مى گوید: بهترین روش براى آموزش کودکان زیر هفت سال قصه گویى قرآنى هنگام خواب به وسیله مادر است و آموزش روخوانى یا خواندن قرآن با صوت را باید به پس از رفتن کودک به دبستان محول کرد. همچنین درباره گرایش و علاقه کودک بالاى سه سال به نوارهاى قرآن مى گوید: بهترین روش شنیدن غیر انتخابى مادر هنگام کار کردن در آشپزخانه است.

 

شهریار پرهیزکار، حافظ کل و مدرس قرآن در این باره مى گوید: من هیچ وقت فرزند خودم را به حفظ قرآن مجبور نمى کنم و از او حتى نمى خواهم قرآن را حفظ کند؛ بلکه اگر خودش نسبت به این کار اشتیاقى نشان داد به او کمک مى کنم.

برخى از مدرسین قرآن، آموزش حفظ به کودکان زیر هفت ساله را موجب بروز عکس العملهاى ناخواسته رفتارى در سن نوجوانى مى دانند و این کار را تنها به علاقه و اشتیاق خود کودک وامى گذارند. اساتید نبوغ و یا بروز شایستگى هاى خاص رامنحصر به کودکان خاصى مى دانند و آموزش ویژه ایشان نباید براى تمام کودکان همسال آنان نسخه واحد تلقى شود.فشار فکرى و روحى براى آموزش حفظ قرآن به کودکان گاهى باعث افسردگى آنان نیز مى شود.

جنین با هر صدایى که انس بگیرد پس از تولد و در دوران کودکى به آن صدا پاسخ آشنایى مى دهد.

تربیت و آداب قرآنی

اما از اثر صوتى و آموزش ظاهر قرآن که بگذریم مادر بهترین الگو براى پیاده کردن آداب قرآن در فرزند است. عدالت در رفتار و گفتار، محبت زیاد،  بجا و به موقع و رفتار سنجیده و متانت و وقار همیشگى مادر مى تواند براى فرزند الگوى مناسبى در رفتار قرآنى باشد.

مادرى مى گوید: وقتى قرآن مى خواندم فرزندم مى آمد و مى گفت: بگو ببینیم «خدا چه گفته» است؟ و من آیاتى که جنبه روایى و داستانى داشت را براى او مى خواندم و داستانش را تعریف مى کردم.همین طور شبها هنگام خواب همین قصه ها را و به خصوص داستانهایى که شخصیتهاى خردسال در آنها هست براى او تعریف مى کردم که چندین و چند بار هم خواهان شنیدن این داستانها مى شد.

 

مادر دیگرى مى گوید: من در زمانى که فرزندم را دعوا مى کنم یا مورد عتاب قرار مى دهم هرگز نوار قرآن پخش نمى کنم، پس از آن سراغ قرآن نمى روم و یا سر نماز نمى ایستم، حتى اگر از تلویزیون قرآن پخش شود فوراً تلویزیون را خاموش مى کنم تا خشم و قرآن با هم تداعى نشود. اما در مقابل وقتى مسافرت یا به گشت و گذار مى رویم قرآن پخش مى کنم.

مادر و کودک

یکى از مدرسین قرآن و معارف اسلامى نیز معتقد است بهترین هدیه اى که یک مادر مى تواند به فرزندانش چه دختر و چه پسر بدهد هدیه آرامش است. او مى گوید: من هیچگاه با فرزندانم با تندى حرف نزدم،  آنها را مجبور به کارى نکردم و در امور دینى آنها را به اجبار نکشاندم.

 

درباره تأثیر صداى قرآن روى جنین تحقیقات زیادى انجام شده است و روانشناسان، متخصصین شنوایى، و نیز مدرسین قرآن مى گویند: جنین با هر صدایى که انس بگیرد پس از تولد و در دوران کودکى به آن صدا پاسخ آشنایى مى دهد. همین تحقیق درباره شنیدن صداى قرآن نیز آزمایش شده است، به گونه اى که کودکانى که در ایام جنینى صداى قرآن شنیده اند پس از تولد نسبت به شنیدن این صدا عکس العملهاى آشنایى از خود بروز مى دهند.

 



نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:35 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16



پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «فرزندانتان را بر محور محبت من و محبت اهل بیتم و قرآن تربیت کنید.»
احقاق الحق/ شوشتری/ ص18
اینک ماییم و کودکان و نوجوانان ما و ضرورت تربیت ولایی و مهدوی آنان.
در اینکه کودکان و نوجوانان را چگونه میتوان «محب آل محمد و آل محمد» بار آورد، شیوه ها و راههای متعددی را میتوان برشمرد که خلاصه آن عبارتند از:
1.برداشتن کام نوزاد با آب فرات و تربت کربلا؛ چنانچه امام صادق علیه السلام میفرماید: «گمان نمیکنم کسی با آب فرات کام نوزادش را بردارد مگر آنکه دوستدار ما گردد.» عشق برتر/ جواد محدثی
«فرزندان خود را با تربت امام حسین علیه السلام کام برگیرید، چرا که مایة ایمنی است.» همان
2. شرکت دادن کودکان در محافل ذکر اهل بیت علیهم السلام از همان سنین کودکی.
3. بروز دادن رفتارهای ولایی و محبانه در منزل و در منظر کودکان.
4. استفاده از ابزارهای هنری همچ.ن فیلم، داستان، تصویر، کتاب و ... برای تثبیت محبت اهل بیت علیهم السلام در قاب کودک.
5. تعظیم و تکریم و تعریف اهل بیت علیهم السلام با بهترین بیانها، شعرها، کلمات، کتابها، فیلمها و...
6. تبلیغ عملی فرهنگ و معارف اهل بیت علیهم السلام
7. گره زندن خوشیهای زندگی به ولادت ائمه اطهار علیهم السلام
8. ایجاد فضای روحی و معنوی در منزل.


نویسنده » محمدحسین مقدسی » ساعت 11:30 عصر روز جمعه 90 اردیبهشت 16